وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

علاقه مندان به گویندگی در رادیو

علاقه مندان به گویندگی در رادیو می توانند برای تست گویندگی و صدا به پایگاه جامع اطلاع رسانی رادیو به نشانیwww.radio.ir مراجعه کنند.

برای یک لحظه لبخند

یارو 10 کالری از خوردن یه رانی وارد بدنش میشه ، 12 تا میسوزونه اون دو تا تیکه میوه باقیمونده ته قوطی و در بیاره



خدا جونم یه سواله فنی!
نمیشد یه حرکت میزدی اونهمه خاصیت که تو شلغمه تو چیپس و پفک باشه آیا؟؟



آیا میدانید
با حذف جمله “خب دیگه چه خبر” از زبان پارسی
ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰ درصدی مواجه میشود !

 

تئاترسبزیجات اکران میشود....

ی دونه خنگ ... دوتا خنگ ... سه تا خنگ

ی دونه مرغ ... دوتا مرغ ... سه تا مرغ

ی دونه سروپود ... دوتا سروپود ... سه تا سروپود

نه ده بیستا...!

ادامه مطلب ...

داستان عشق واقعی

این داستان واقعی است و ارزش خواندن را دارد!

ادامه مطلب ...

انتخاب بازیگر برای تئاتر سبزیجات!!!


اطلاعیه


سلام به همه!

مدتی نبودم ولی حالا که اومدم با ی خبر دست اول اومدم.

ادامه مطلب ...

اگر بر من نبودش هیچ میلی/چرا جام مرا بشکست لیلی

مجنون های لیلی من میدانند که لیلی تنها به جام های شکسته مدال عاشقی میدهد.

لیلی جام های مولایم را شکست و او تنها لبخند زد.

مولایم عاشق بود،عاشق لیلی.جام های شکسته اش را پیش لیلی برد و از آن روز دردانه لیلی شد.

واین ماه،ماه عاشقی مولا و لیلیست.لیلی جام میشکند و مولایم عاشق تر میشود.


لیلی،تو نیازی به جام های شکسته مولا نداشتی،جام ها را برای من میخواستی.

می دانم لیلی،می دانم!می خواهی عشق را به من بیاموزی.

می فهمم لیلی، می فهمم!محرم مدرسه توست و حسینت(ع) معلم من.


کاش این ماه ،ماه عاشقی من و تو نیز باشد!
لیلی منتظرم بمان!


اگر بر من نبودش هیچ میلی
چرا جام مرا بشکست لیلی؟


دوستای عزیز به مناسبت ماه محرم بخش جدیدی به وبلاگ اضافه میشه با نام( مدرسه ای دیگر).

بیشتر سعی میکنیم که محرم رو از دیدی متفاوت با سال های قبل بررسی کنیم.پس به امید خدا.

یاعلی!

خواهشن همه بخونن!!

سلام به همه دوستای گلم

اول از همه باید از همتون عذر خواهی کنم به خاطر کوتاهی در مسئولیتی که بهم محول کردین.

دلیلش این بود که کامپیوترم مریض شده بود از این ویروسایی که جدید اومده گرفته بود مجبور شدم به کل ویندوزشو عوض کنم،که خب بماند چه بلاهایی سر این بدبخت اومد.حالا که درست شده(البته نیم بند)و در خدمت شما هستم!

مطالبی که گذاشتینو به همراه کامنت هاتون خوندم.این شد که تصمیم گرفتم این پستو بذارم!

دوستای گلم!

اگه وبلاگ دختر خانومها و آقا پسرا جدا بود ،خب میشد هرجور که دلمون بخواد باهم صحبت کنیم و کامنت بذاریم!اما الان این ی وبلاگ گروهیه.به خاطر تفاوت های اخلاقی( یا نمی دونم هر چیز دیگه) که وجود داره، رعایت بعضی از نکات لازمه.

بذارین ی مثال بزنم.حتمن کامنت های مطالب اخیر رو یادتونه.خانوم ها از کامنت ها و پاسخ ها ناراحت بودن اما آقایون براشون خیلی عادی بود و انگار نه انگار که چه حرفهایی به هم زدن!!!

من نمیگم برخورد کدوم دسته غلطه کدوم درست،‌‌ مهم تفاوت دیدگاهه.

ما دیگه باید خودمونو برای ورود به ی جامعه به عنوان یکی از افرادی که توی چرخیدن چرخ جامعه شریکه،آماده کنیم.پس باید به تفاوت دیدگاه ها احترام بذاریم و یاد بگیریم چه طور باهم ارتباط برقرار کنیم که نه سیخ بسوزه نه کباب!

ازتون میخوام یکی از مطالب رو انتخاب کنید و کامنت هاشو بخونین تا متوجه منظورم بشین.



اما در مورد انتقاد.وقتی قراره از کسی انتقادی بکنیم چقدر خوبه که به ویژگی های اخلاقی اون فرد توجه داشته باشیم.و چقدر خوبه موقع انتقاد انصاف داشته باشیم و وقتی از دست کسی عصابانی هستیم سریع ی پست یا کامنت نذاریم که ای وای و ای داد و بیداد دیدی فلانی چی نوشته؟!دیدی فلانی چی گفته؟!!!!!!!!

پیشواهای دینی ماهم همیشه گفتن انتقاد پنهانیش خوبه نه علنی.پس بهتره اول ی سری به فهرست نویسنده ها بزنید و در قسمت "تماس با من"انتقادتون رو مطرح کنید.اشکالی نداره اگه اسمتونو نگین!!اینجوری شاید خیلی از مشکلاتمون حل بشه.



در مورد مهمانان وبلاگ:بهتره اگه کامنتی رو در حد وبلاگمون ندیدیم تایید نکنیم تا بعدا دردسر نشه برامون!و اینکه با برخورد مناسب و منطقی،ازمهمونامون پذیرایی کنیم.گاهی اوقات شاید کامنتهاشون تلنگری باشه واسه اینکه بتونیم نقاط ضعفمون رو پیداکنیم.درکل بیاین ی وبلاگ مهمون نواز داشته باشیم.


حتمن اگه این متنو خوندین در قسمت نظرات،نظرتون رو بگید.توی این ی مورد اگه انتقادی رو وارد میدونین حتمن در قسمت نظرات بگین.ممنون از تودوست عزیز که وقت گذاشتیو این مطلب طولانی منو خوندی


به امید اینکه روزهای خوبی رو

در کنارهم داشته باشیم

و به این امید که همیشه

باشوق ذوق روزهای اول

به این دفترچه خاطرات مجازی

سر بزنیم.


از طرف ی مدیر شرمنده!!

از تو میپرسند

سوال بعدی:

دوست دارین کجا بمیرین؟

(البته با عرض پوزش!دور از جون هممون.....ایشالا صد سال و یخده زنده باشیم!!!)

دانلود برنامه فلش تشخیص اعداد در نظر گرفته شده

این ی برنامه خیلی جالبه که از وبلاگ یکی از دوستام گرفتم.حتما دانلودش کنید.

دیروز بعد از کمی فکر کردن رازش رو فهمیدم اگه خواستین بگین تا بهتون بگم!!!!


اینم لینکش

سری دوم زنگ تفریح


طرح شاد سازی بعد از امتحان

ادامه مطلب ...

ببار باران

باران که میبارد یاد تو می افتم!


باران یعنی نقطه چین تا خدا

زنگ تفریح

سلام.دوستان عزیز بعد از کلی خرخونی حالا نوبت زنگ تفریحه!

برای دیدن عکس های بسیار بسیار زیبا به ادامه مطلب مراجعه نمایید.


ادامه مطلب ...

عید غدیر

سلام به همه


عیدتون مبارک.


به امید روزی که با مولامون این روزو جشن بگیریم(به قول استاد رائفی پور :"که صد البته نزدیک است")


خودمونی!!

سلام به همه دوستان عزیز

چند هفته از دانشگاه گذشت و ما تازه داریم با روحیات هم آشنا میشیم.

وبلاگ زدیم تا دفتری باشه برای خاطراتمون.خاطراتی که گاهی تلخن گاهی شیرین.تارد پایی باشه که وقتی در آینده بهش نگاه کردیم ببینیم از کجا عبور کردیم و به کجا رسیدیم.

وقتی جمعی کنارهم میان با اخلاق های مختلف،با فرهنگ های مختلف و اعتقادهای متفاوت حتما براشون مشکلی پیش میاد این چیزیه که درش شکی نیست.مخصوصا اینکه این ممکنه برای خیلی هامون بار اولی باشه که توی یه کلاس میشینیم و همکلاسیهامون هم دخترن هم پسر.مطابق با ذهنیتنی که قبل داشتیم(همون دعوای دخترها و پسرها که آقا تو شیری تو پنیری!!)باید الان کله همو بکنیم!اما ما باید بالاخره یه روز یاد بگیریم چه طوری در کنارهم باشیم ، چه طوری بامشکلات کنار بیایم ،چه طوری اگه نظراتمون با یکی فرق میکنه آروم بشینیم و براش توضیح بدیم چرا مخالفیم،چه طوری بدون داشتن احساس بد نظر بدیم و...

چهارسال از عمرمون،از جوونیمون رو قراره توی یه دانشگاه باهم درکنارهم باشیم.خدارو چه دیدی شاید در آینده همکار شدیم.
آره ُخوبه انتقاد! ولی نه اونقدر که باعث بشه یه وبلاگ گروهی ،یه دفترچه خاطرات مدرن پاره پاره و داغون بشه!
همین الان برو یه نگاهی به پست هایی که توی وبلاگ گذاشتیم بنداز!ما اینو میخواستیم؟

که پست بذاریم و باهم دعوا بکنیم ؟ که چی؟که نمیتونیم با عقایدهم با تفکر هم کناربیایم؟که نتونستیم اولین تعطیلیمون رو درست سر و سامون بدیم؟



بابا ماترم صفری هستیم،یکم آه و ناله ،یکم مظلوم نمایی جلوی اساتید ممکنه مشکلو حل کنه!!!

درسته ناراحتین ولی با آرامش هم میشه این مشکلو حل کرد.


پس،فردا سر کلاس میبینمتون.خواهشا از الان به اون موقع فکر کنین که چه جوری باهم روبه روبشیم و بدون داد و هوار مشکلمونو حل کنیم.


به امید اینکه خاطرات خوبی توی این وبلاگ ثبت بشه.


منون از همتون!!

از طرف مدیریتی که خودتون انتخاب کردین

آتش عشق

"خدایا لطفا مرا به بهشت نبر"!

این نامه ای بود از طرف بنده ای برای خدا؛وباعث تحیر فرشته.

فرشته به خدا گفت:

"بهشت را آفریدی برای بهترین بندگانت وقرار دادی در آن بهترین ها را.این بنده ات

اما بهشت را نمی خواهد!"

و خدا فقط لبخند زد.

چند روز بعد نامه ای دیگر آمد، از طرف همان بنده.

اما این بار درخواستی دیگر:

                                   "خدایا لطفا مرا به جهنم ببر"

فرشته چند بار این نامه را خواند و هر بار بیشتر تعجب کرد.

باز از خدا پرسید: "چه میگوید این بنده ات؟"

خدا این بار پاسخ داد:"من چیزی می دانم که تو نمی دانی."

فرشته اما پاسخ می خواست،از خدا اجازه گرفت.

به زمین آمد تا شاید بفهمد چه میگوید آن بنده.

بنده بادیدن فرشته از جا پرید:"جواب نامه ام را آورده ای؟"

فرشته گفت:"نه!تنها آمده ام بپرسم چرا این نامه ها را میفرستی.

خدا میگوید من چیزی میدانم که تو نمی دانی.چیست آنچه خدا می داند ولی من نه؟"

اشک در چشمان بنده حلقه زد:"پس خدا میداند!"

در حالی که اشک میریخت ادامه داد:"در نامه اول از خدا خواستم مرا به بهشت نبرد.

من پشت در های بهشت بنشینم،تا هر وقت خدا نگاهی به پشت دیوار بهشت نداخت

من تنها بنده ای باشم که به او نگاه میکند.

آنوقت آنجا برایم بهشت خواهد شد.

در نامه دوم جهنم را خواستم.

تا هروقت خدا به جهنم نگاه کرد مرا ببیند که در دل آتش آرام نشسته ام،

آنوقت خواهد دانست آتش عشقش از آتش جهنمش سوزاننده تر است.

من میخواستم خدا بداند عاشقش هستم!"

فرشته اشک ریخت،اشک ریخت و تمام شد.

زیرا این تنها انسان است که طاقت عشق را دارد.