وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

پست درخواستی....

چرا؟؟!!...خب چرا ما باید اینجوری 75 میلیون بشیم؟!...چرا؟؟!!...واقعا چرا؟!نمیگین ماهانمیتونیم...شاید واقعا تحملشو نداشته باشیم.....

.

.

.

آخه ایـــــــــــــــــــــــــــن همه سوتی در عرض فقط چند ثانیه؟این انصافه؟؟

دوستان رفته بودن مقبره شهدای گمنام پشت فنی.ظهارنظر این مهندسان نخبه در مورد قبور:( خودم :اینجا واجبه من سکوت کنم تا خودتون بشنوین!):

(آها توضیح:چون گمنامن اصولا اسم شونو عبدالله میزنن فامیلشونم اینجا زده بودن اختران بی نشان!)

عاطفه محسنی: خب اینا رو که اسمشونو میدونن عبدالله ئه، چرا فامیلشونو نمیدونن؟؟؟!!!!

مهسا ماه وش: نههههههههههههههههه...واسه یه نفر پنج تا قبر درست کردن خـ....

(! خودم : اینجا واقعا کثرت علامت تعجب هم پاسخگو نیست!)

عاطفه محسنی:خب چرا آرم دانشگاه اصفهان رو قبرشونه؟

(خودم : این تیکه رو با دقت بخونین بلکه بتونین هضم کنین!) مرضی: چون همینجا پیداشون کردن...

اضافه میکنم این ادعاها کاملا به طور جدی بیان شده بود....

خودم : آخه عزیزم مگه اینجا شلمچه اس یا جزایر مجنونه که اینجا پیداشون کنن!!!

چرا؟!!!

...من دچار دگرگونی فلسفه وجود شدم!

تازه مهسا پیش خودش میگفته:ئـــــــــــــــــــــه... پس چون فامیل این شهید اختر بی نشانه اسم این سلفه رو گذاشتن اختران بی نشان!!!

حالا

در 19 سال پیش در یک روزی مثل امروز 20 خرداد (امروز نه ها مثل امروز البته نمی دونم یادم نیست دقیقاً کامل شبیه یا نه ولی ... بگذریم) خداوند اسماعیل (SMALL + SMILE) را به خانواده باولی انداخت و گفت : اوفیییییییییییییییییییییییییی

اسماعیل جان به خاطر اون رانی که برام خریدی تولدت . . .

سوتی ، سوتی ، بازم سوتــــــی!!!

توی کلاس حل تمرینه ریاضی ( با آقای زارع ) بودم. 

تابلوی کلاس نصفش تخته وایت برد بود و نصف دیگش تخته سیاه! 

آقای زارع داشت مسئله ای رو رو تخته وایت برد حل میکرد. م 

 

 وقتی دیگه جا نداشت بنویسه رفت سراغ تخته سیاه محصل 

ولی اصلا حواسش نبود که ماژیک دستشه!!! همینطوری بی هوا ماژیکو برد به سمت تخته سیاه!! که یهو من به طور کاملا ناگهانی! و ناخودآگاه ( تاکید میکنم: باور کنین ناخودآگاهانه بود! ) جیـــــــــــغ خفیفی کشیدم و گفتم: ئـــــــه!!!نـــــــه!!! نـــــــه!!!! محصلماژیکــــــــــــــه!!!! 

 

 

و همه از جمله خوده آقای زارع زدند زیر خنده!!!! 

 

 

 

به قول AT که میگه : مینا!!!یه جوری همچین با خـــوف گفتی که هر کی ندونه فکر میکنه یه هفت تیر گرفته بودند جلوت و تو جیغ زدی و گفتی : نــــــه!!!! هفت تیـــــــره!!! 

زبانکده محصل   

جدیدترین سوتیه کشف شده!!!

این سوتی هم مربوط میشه به آز فیزیک،که خب در زمان نوشتن اون پست اصلن یادم نبود که بنویسمش!!!

ادامه مطلب ...

سوتی در حد لالیگااااااااااااا

 یکی از دوستای من در مورد سوتی یکی از هم کلاسی هاش توی کلاس دیفرانسیل پیش دانشگاهی جریانی رو تعریف کرد که به نظرم جالب اومد 

(با عرض پوزش چون نمیتونم نمادی که توی ریاضی برای عدد 14/3 (همون پی) در نظر گرفته شده رو تایپ کنم به جاش از نماد # استفاده میکنم!!!!!!!!)

ادامه مطلب ...

من & CDام...

اوه ه ه ه ه ...کلی تمرینای مبانیم مونده...دربه در دنباله visual studio...خانم خادم هم که هرجلسه گیر میدن تمریناتونوبفرستین...من که visual  studio ندارم...هر سه شنبه یادم می افته بایدبرم اینا روبنویسم وویژوال استودیو بگیرم...هرچی هم به این درو اون در میزنم پیدانمیشه...یکی از بچه هاگیر آورده...امااون دیگه بدتر ازمن،رفته ورژن اشتباهی گرفته...گویایکی دیگه ام داره...اما جونش در میره اگه بخواد به یکی دیگه بده...خانم خادم هم که هر جلسه میخوان بیارن....اما....

فک کن..........دوماه همینجور بدون خستگی شبانه روز دنبالش می گشتم...دو سه روز پیش یه فکری به سرم رسید...گویا سوم دبیرستان کهvbکار میکردیم یه چیزایی اون موقع خریده بودم....حالا در جریان نیستم همونه یا نه؟....بعد دوماه رفتم کشوروباز کردم دیدم...به به...ویژوال استودیو ورژن 2008رو دارم 2ماهه آزگاره دارم دنبالش میگردم...عرق شرم....