وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

عجیب ترین سوالات IT

شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از عجیب ترین سوالاتی را که کاربران کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیده‌اند منتشر کرد.
به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده‌اند. لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکتBT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:



ادامه مطلب ...

یا مهدی ادرکنی

نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست

دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست


ادامه مطلب ...

چیزی که عوض داره گله نداره!

چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟


ادامه مطلب ...

بخندیم!!!

۱-

پسر:کجایی عزیز دلم؟

دختر:وااااای همین الان رسیدم دارم از خستگی میمیرم.

میرم بخوابم کم کم...توچیکار میکنی گلم؟

پسر:من توی مهمونی ام پشت سرت ایستادم!!!!!!!!!

ادامه مطلب ...

فرق پسرا با دخترا 2

به من ربطی نداره ها اما اول به بچه هایی که اول حرف می زنند بعد فکر می کنند: خجالت بکشین شماها قراره 4 سال چشمتون تو چشم هم بیفته حالا برو ادامه؛

ادامه مطلب ...

(تصحیح شده!!!)nodeType

سلام

این پست خلاصه چیزاییه که درمورد لیست های پیوندی پیدا کردم.اگه جاییش اشکال داره و اگه شما هم چیز به درد بخوری پیدا کردین بگین...

(دیگه استاد خودشون گفتن گروهی کار کنین!)

ادامه مطلب ...

نصف اشتباهات ما!

نصف اشتباهاتمان ناشی از این است که


وقتی باید فکر کنیم ، احساس می کنیم


و وقتی که باید احساس کنیم ، فکر می کنیم!!

باران...

می توان در قاب خیس پنجره

چک چک آواز باران را شنید

می توان دلتنگی یک ابر را

در بلور قطره ها بر شیشه دید


ادامه مطلب ...

یک عاشقانه ساده

اول دوستی زیاد بهت سخت نمیگیره.و تو هم که تازه اونو پیدا کردی و نمیخوای ازدستش بدی خیلی بهش ابراز علاقه میکنی.با هر محبت کوچیکی کلی تشویقت میکنه و بیشتر از خودت بهت محبت میکنه.هر جایی که بری باهات میاد و تو از اینکه همیشه کنارته خوشحالی.شونه به شونه توی تک تک لحظه ها کنارته.شب های تاریکی که تا دیروز ازشون میترسیدی،حالا میشن زیبا ترین لحظات زندگیت و روزها رو به امید درددل های شبانه و آغوش گرمش سپری میکنی. چه لحظه های عاشقانه ای!


ادامه مطلب ...

بهار

پرنده گفت : چه بویی چه آفتابی
آه بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت
پرنده از لب ایوان پرید مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک بود
پرنده فکر نمی کرد
پرنده روزنامه نمی خواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدمها را نمی شناخت
پرنده روی هوا
و بر فراز چراغهای خطر
 در ارتفاع بی خبری می پرید
و لحظه های آبی را

دیوانه وار تجربه می کرد

پرنده


آه فقط یک پرنده بود...

                                                                                 « فروغ فرخ زاد»