وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

صندلی داغ !


مهمان صندلی داغ :


:: کامران جعفری ::


نظرات 198 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 3 دی 1391 ساعت 23:02

بهله یلداتون مبارک باشه.یعنی خوش بگذره به همه،اتفاقای خوبی بیوفته و از این حرفادیگه....

بزرگ ترین دغدغتون توی زندگی چیه؟

الان من ی دغدغه بزرگ دارم،اونم اینه که این اس ام اس(!) های طنز رو کی برای اولین بار مینویسه؟!!!شما میدونین؟

من تقریبا دغدغه نداشتم اما این ترم با سوالات استاد مهدوی کاملا دچار بحران شدم،مثلا همون قضیه اینه ک سر و ته نشون نمیده ولی چپ و راست مشکل داره ، حالا من اسم نمیارم بعضیااااا (ز . م) چه صحبتای فیلسوفانه ای کردن

فاطمه یکشنبه 3 دی 1391 ساعت 23:06

بهله درزمانی که داشتم سوالم رو تدوین(!) میکردم،شوما جواب دادین.
حالا نگفتین،چرا انقدر دیر....به درس و بازگشت به بخش روشن کلاس مربوط میشه احیانا؟!

نه من اصفهان نبودم ، بعدم ک اومدم تعداد بالا بود ، خسته بودم نشد ج بدم دگه موند ، نه دگه من خاموش شدم رفت ، فعلا ک خانم زمانی پروژکتور شدن

مینا سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 14:45

من پروژکتورم عایا ؟؟؟؟؟!!!!!

اصلا من سر کلاساشون جیکمم در نمیاد !!!!

من به این آرومی ساکتی ... از دیوار صدا در بیاد از من صدا نمیاد ... چی میگین شما دقیقا منظورتونو نمیفهمم ؟؟؟!!!!

از دیوار صدا میاد از شما نمیاد ؟ بهتره بگیم اینقدر ک شما سر کلاس آمار صحبت میکنین خود استاد صحبت نمی کنه

فاطمه سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 17:47

امتحان پایان ترم مدیریت رو تستی میدین یا تشریحی؟

فک کنم تشریحی

فاطمه سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 17:48

میشه ی بار دیگه بگین قراره استاد مهدوی از چه مباحثی امتحان بگیرن؟صف و چی؟

پشته و استک

مینا سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 22:07

پارازیت چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 00:47

فرض کنید در زمان جنگ جهانی دوم بودید و شما معروفترین پزشک دنیا و هیتلر هم دوست شما. هیتلر از شما می خواست که از هر کدام از نویسنده های این وبلاگ ( فرض می کنیم اینترنت و .... نیز در اون زمان بوده) یک ویژگی بگیرید برای ساخت نژاد برتر. از هر کدوم چه خصلتی را بر می داشتید.(هیتلر تاکید کرده که هیچ کی فراموش نشه و از هر کس یک ویژگی ظاهری و یک ویژگی باطنی برداشته شه در غیر اینصورت شما هم که دوستش هستید را پخ پخ)
از هر کی چه ویژگی هایی را می گرفتید؟

ووو چقدر خلاقیت !!!!!
فقط چون هیتلر رحم نداره میگما :دی ظاهری و باطنیشو نمیدون دگه کلی میگم هیتلر :|
فاطمه : از صحبتات برداشت کنه و خلاقیت تراوش کنه
مینا : گیر بده رو ی چیزی
محمد : به موضوعی ک علاقه مند میشه در موردش زیاد فعالیت کنه
علیرضا : متخصص آب خورد از وسایل گوناگون
عاطفه م : درس بخونه شاگرد اول آی تی 90 شه (این خصلته ؟ )
نرجس:با استفاده ازون میتونیم سیستم بلندگو رو از نژاد جدید حذف کنیم
عاطفه : آرومه
الهام : سرودن اشعار نو (جشن 90)
محسن : یکم سیب از سمیرم بیاره :دی
مهدیه : طراحی مدارهای منطقی نسل جدید ( با توجه به نمره 5.8)
مرضیه : کلا با صحبتاش کاری میتونه بکنه کل یه کلاس بیفتن اون درسو !(ریاضی 2 )
الناز : دگه وافعا نمی دونم هیچ برخوردی نداشتم !
زهره : انجام انواع کارهای مردونه از قبیل تعمیر وسایل مکانیکی و برقی
کامران : خیلی ویژگی داره
اسماعیل : هیتلر منو بکش
شیوا : تکنولوژی انتقال اطلاعات
مهسا : متخصص بزرگ و فیلسوف گران مایه علم فیزیک ( رو منو سفید کرده)
فاطیما : از نسل جدید حذف شه فعالتر میشن (شیزارم آرزوست )
احسان : هست تو نسل جدید ؟
سیما : در کنار عاطفه . م در تلاش برای شاگرد اولی

مینا چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 22:33

آهان لابد منم که با سوالام کار تصحیح جدول درستیها رو برا استاد راحت میکنم دیگه !!! نه آقای روشن خاموش؟؟؟؟

من به ازای هر 10 تا سواله شما یکی میپرسم :دی
دگه یه همچین استادیو باید براش روشن شد

مرضیه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 15:45

ای بابا من که چیزی نگفتم سر کلاس ریاضی
استاد هم بم گفتن حذف کن ولی من با پروگی تمام انکار کردم که من اون حرفا رو زدم
ولی فک کنم بندازدم
آیا درسی رو حذف کردین تو حذف (و اضافه

با اون حرفی که شما زدین، اگه هممون رو هم نندازه خیلیه
نه حذف نداشتم .

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:26

سوالای پارازیت دیگه آخر خلاقیته!
آخرین باری که آدم برفی ساختین کی بود؟

قشنگ ترینشو یادمه 4،5 سالگی.

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:28

تاریخ تولد خواهرها و برادرتون و پدر و مادرتون الان یادتون هست؟(راستشو بگینا!)
بهترین کادوی تولدی که فکر میکنین بهشون دادین چی بوده؟

آره همشون،
بک دست لباس بوده

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:30

آقای مظفری ی چیزایی میگفتن درمورد اینکه ی شرط بندی ای بوده سر ی بازی ای و یکی (مثلا آقای جعفری) باخته و از این حرفا.شما میدونین قضیه چی بوده؟

واقعا نمیدونم چیه قضیه!

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:32

قصد دارین چند ترمه لیسانستونو بگیرین؟
فکر میکنین در واقعیت ممکنه چند ترمه لیسانس بگیرین؟
در حالت واقعی تر فکر میکنین میتونین لیسانس بگیرین؟
اصلا لیسانس چیه؟!!!!!!به چه دردی میخوره؟

8 ترمه
8 ترمه
عایا؟
به درد ک نمیخوره بیشتر دوران خاطره انگیزی میتونه باشه

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:33

چندتا امتحانه استادا دارن جای شما رو عوض میکنن،یعنی چه دلیلی میتونه داشته باشه؟مثلا به امتحانای قبلی ربطی داره عایا؟!!!

نه من دیر میرسم معمولا به جلسه دیگه جا خوبا پر شده
استادم ک زودتر اومده و میگه مثلا اونجا نشین

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:36

سلف شما هم فروشگاه مواد غذایی داره که توش ترشی و از این خوراکی های خوشمزه بفروشه؟

بلههه
در ضمن یه یخچالم داره که هر روز جاشو عوض میکنن شاید 4 تا نوشابه هاش فروش بره

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:37

راستی این چیزایی که درمورد اون دنیا گفتین رو متوجه نشدم،میدونین که ماتاحالا اون طرف نرفتیم ی جورایی در حد درک ما از اون طرف حرف بزنین.

با تشکر

چیا گفتم ؟ یادم نیس

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:41

اینا رو از سوالای صندلی داغ مینا کپی میکنم:

اگه تا حالا کارتون دیدی به این سوال جواب بده....خجالت نکش هم از دخترا بگو هم از پسرا....
باشنیدن اسم این شخصیت ها یاد کدوم یک از بچه های کلاس میوفتی :
1_سوباسا
2_جودی آبود
3_ایشی
4_مخمل
5_روباه مکار
6_سرندی پیتی
7_جولس وجولی
8_آن شرلی
9_زورو
10_حنا دختری در دانشگاه(شایدم پسری در دانشگاه)

1 - خودم فوتبال زیاد بازی می کنم ( می کردم )
2 - زهره
3 - مهدی وکیلیییییییییی
4 - نمیشناسمشون :دی
5 - پدرام چرا اومدی تو ذهنم ؟
6 - یادم نیس
7 - اصلا نمی شناسم
8 - سپیده
9 - محمد :دی
10 - اینم یادم نیس

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:47

اینم قسمت آخر شخصیت های کارتونی:
21_پت & مت
22_لوک خوش شانس
23_هـــــــــــــــــفـــــــــــــــــــــت کوتوله!
24_داداش کایکو
25_خواب آلو (مدرسه موش ها!)
26_دم دراز(مدرسه موش ها!)
27_ملوان زبل
28_کلاه قرمزی
29_پسرخاله
30_زیزیگولو

21 - چون که باید دو نفر باشن میشه شیوا & مهسا
22-بازم پدرام اومد تو ذهنم ، تو کارو زندگی نداری بچه؟
23- فاب بروبچهههه
24- اسماعیل
25 - عاطقه رشیدی (صبح ها 9 میاد :دی )
26 - نمیشناسم
27 - یه شباهتایی با علی داره
28 - نداریم
29- نداریم
30- نداریم
البته فقط شوخی بود امیدوارم کسی بدش نیومده باشه.

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:48

از پارک های اصفهان کدومشون قشنگ تره؟

پارک آبشار نزدیک پل غدیر
پارک بین سی و سه پل و پل خواجو

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:49

تا حالا مزاحم تلفنی شدین؟
چی گفتین پشت تلفن؟

تا دلتون بخواد
نمیشه لو میره :دی

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:50

اگه الان به مادرتون بگم ی خاطره از بچگی های آقا کامران بگین،فکر میکنین چه خاطره ای برامون تعریف کنن؟

خاطره به یاد ماندنیه که اصلا نمیشه گفت :دی

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:54

به نظرتون نامردی نیست سلف پسرا چسبیده به دانشکده فنی،اونوقت ما دخترا باید این همه راه با اتوبوس بریم پایین؟

چرا :)))))))
به نظرتون نامردی نیس 9/10 مه اتوبوس برا دختراس ، و اون یه ذره هم ک مربوط به ما میشه بعضی از دخترا با کمال پررویی میان میشینن ؟

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:55

آخرین باری که از مغزتون استفاده کردین و کلی هم ذوق زده شدین کی بود؟

پروژه ساختمان داده
(یعنی واقعا من ازون به بعد از مغزم استفاده نکردم ؟ )

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 21:58

الان که داشتم سوالای صندلی داغ مینا رو میخوندم به این نتیجه رسیدم که واقعا سوالای داغی بودن بعضیاشون!!!!
این یکیشون،جواب بدین.

"فرض کنین آینده است و الان همه چیز عالی و روبراهه ، الان دامادتون رو بیشتر دوست دارین یا عروستون رو؟"

غدای مورد علاقمو :)))))

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 22:00

اگه یکی تو خیابون همینجوری بیاد جلو و بی هوا محکم بزنه تو گوشتون،چیکار میکنین؟!
بعد اگه بفهمین طرف یکی از دوستای قدیمیتون بوده و خواسته باهاتون شوخی کنه چه حسی بهتون دست میده و چه برخوردی میکنین؟

منم یکی میخوابونم زیر گوشش ،
میگم منم خواستم شوخیتو ادامه بدم

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 22:04

خداییش این سوالم خلاقیت بوده ها!جواب دین بهش

شبیه ترین افراد رو به لوازم التحریر زیر بگین:
خودکار
مداد
پاک کن
جامدادی
غلط گیر
خط کش
گونیا
نقاله
تراش
کلاسور
دفتر100برگ کاهی
دفتر فانتزی
چسب نواری
چسب قطره ای

آخه چی بگم من ؟
چه وجه شباهتی پیدا کنم ؟
از لوازم التحریر فروشم بپرسین نمیتون هپیزی بگه

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 22:09

اولین چیزی که یادتون میادو بنویسین:
5سالگیتون
دوران دبستان
کنکور
دانشگاه اصفهان
خونه مادربزرگ
برادرتون
خواهراتون
خرید کیک جشن عید(!)
زاینده رود
سی و سه پل
مسافرت
تهران
سوتی
کادوی تولد
سلام

قتل عام مورچه ها
قتل عام مورچه ها
روز بسیار خوب
بهترین جایی که میشد قبول شم
محبت
بحث
اذیت کردن
به من ک نرسید
حیف بود
سی و سه پل
یکی مونده آخریش
خاطرات خوب
ندادم
میخوام :دی
باید تو دانشگاه آموزش داده شه :دی

فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 22:11

اگه یکی از آینده بیاد و بگه زندگیتون همونیه که همیشه ازش میترسیدین و خیلی داغونه و از این حرفا،بعد بهتون بگه" حالا ترجیح میدی الان بمیری یا بازم به زندگیت ادامه میدی؟"چه جوابی بهش میدین؟
(خب فعلا خسته شدم به اینا جواب بدین تا بقیشم بپرسم)

ادامه میدم ،
جا داره خسته نباشید بگم

AT شنبه 9 دی 1391 ساعت 11:10

چهههههههههه !
یکی به یکی میگه خواب آلو که خودش ساعت 5 که نه ولی ساعت 5 و نیم (صبح) سر کلاس حاضر باشه نه اینکه اینقدر دیر بیاد که هی باید بیرون دنبال صندلی بچرخه! خخخخخ

قبول دارم ، چیزی برا جواب دادن ندارم
اما در کل من صبح ها زودتر میرسم

پارازیت یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 13:33

اگر بخواهی بچه های آی تی را نصیحت کنی، چی می گی؟ همین نصیحت را به زبان C ترجمه کن. یادت باشه که ترجمش مهمتر از خود نصیحته.

چه سوال سختی !!
نصیحت که نیس ولی چون آسونه اینو میگم ،
وقتی دو نفر همدیگرو دیدن سلام کنن


if(a+b>1)
cout<<"Salam"<

مینا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 00:01

راستی یه سوال شما معادلات رو دقیقن از رو چی
می خونین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه جزوه ار بچه ها گرفتم مال یه دانشگاه دیگس

مینا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 00:07

به نظرتون دقیقا هدف تبلیغ گوشی جی ال ایکس از اینکه میگه به راحتی از جیب شلوار خارج میشه چیه؟؟؟؟؟
1-میخواد بگه ما ته تکنولوژی ایم!!! دله اپل و htc و نوکیا و ... آب...
2-میخواد بگه قبلا با سیم بوکسل گوشیو در می آوردیم مثلا
3-کار دزدا رو راحت کرده برا بیرون کشیدن گوشیای ملت
4-حمایت از تولید ملی

حتما سریای قبلیش از جیب رحت خارج نمی شده ، حالا قابلیت ارتقا یافتش اینه که خارج میشه

مینا پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 11:52

چرا وقتی دو نفر همو ببینن میشه:
a+b>1

یعنی تغداد افرادی که همو می بینن بیش از 1 نفر باشه

فاطمه پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 23:56

میگم اون جزوه ای که برا معادلات گرفتینو میشه در ترم های آینده امانت گرفت؟

دقت کردین ی بار اصلا به هم سلام نمیکنیم ی بارم در طول روز به تعداد کلاس هایی که داریم به هم سلام میکنیم؟این موضوع شمارو یاد ضرب المثل خاصی نمیندازه؟

(من مدیریت نخوندم این یعنی فعلا خیالت از بابت اینکه ناگهانی با 16تا سوال مواجه بشین راحت باشه)

ترم آینده ؟ شما ؟
باشه حتما،برا چک نویس میخواین دیگه ؟
آره اتفاقا(دیگه این قدر رو این موضوع خرف زدیم فک کنم دگه ازین ب بعد همه از لحظه شروع کلاس همینطور به هم سلام کنن )
دقیقا انتظار یه همچین چیزایی دارم :دی

فاطمه شنبه 16 دی 1391 ساعت 20:20

نه جدی گفتم جزوه معادلاتو!ی زیراکس از روش میگیرم برش میگردونم،من حذف کردم معادلاتو(از ترس پاس نشدن نه ها!بلا نسبت من،نگران معدلم بودم....)

توی این کدی که نوشتینbوa نشون دهنده چی هستن؟مثلا bیعنی افرادی که از کلاس خارج میشن و a یعنی تعداد افرادی که وارد کلاس میشن؟!

چشم حتما

نمی دونم یه چیز آسون گفتم بشه کدش کرد :دی زیاد جدی نبود!

فاطمه شنبه 16 دی 1391 ساعت 20:26

واقعا نتونستین لوازم التحریرا رو بگین؟!مگه میشه؟!
البته فکر کنم اگه به جای لوازم التحریر خوراکی مثال میزدم حتماتو سه سوت جواب میدادین
+ پرسیدین "به نظرتون نامردی نیس 9/10 مه اتوبوس برا دختراس ، و اون یه ذره هم ک مربوط به ما میشه بعضی از دخترا ....... میان میشینن ؟"
نه خیرم اصلا نامردی نیست ی نگاهی به آمارهای دانشگاه بندازین،تعداد دخترا بیشتر از پسراس اولا،دوما چه معنی داری وقتی ی خانومی توی اتوبوس آقایون بیان بشینن رو صندلی،هان؟؟؟

صددرصد
همین رفتارا را می کنین می بینن جنبه دانشگاه ندارین سهمیه ورودیتونو کم می کننا

فاطمه شنبه 16 دی 1391 ساعت 20:27

امتحان مدیریت چیطور بود؟
تشریحی یا تستی؟
چندتا سوال تقلب کردین؟(خب حالا،به بقیه تقلب دادین!)
الان چند درصد مطالبی که خوندین یادتن هست؟

تشریحی هم مگه می شد داد ؟
هیچی افسوووووس
همون صبحشم یادم نبود

فاطمه شنبه 16 دی 1391 ساعت 20:30

درمورد "قتل عام مورچه ها" که در چند سوال قبل گفتین توضیح بدین.
(برادر من مورچه ها رو میگرفت،مینداخت تو پلاستیک پر آب،بعد یواشکی مامانم میذاشت تو فریزر!!!!!)

ایول داداشتون حتما معرفیش کنین با هم یه تیم تشکیل بدیم،
کلا علاقه داشتم می دیدم یه جا پر از مورچه هست می رفتم آب با فشار می گرفتم همشون غرق می شدن خیلی حال می داد،مستندی بود برا خودش :دی (خدا منو ببخشه)

فاطمه شنبه 16 دی 1391 ساعت 20:33

آخی!کیک به شما نرسید؟نمیدونم چرا بعضی وقتا حس میکنم ی سری عکس از جشن باید گذاشت تو وبلاگ.بگذریم،به نظرتون دفعه بعد که از مغزتون استفاده خواهین کرد و ذوق زده خواهین شد کی خواهد بود عایا؟

خیلی در حق من نابرابری شد
احتمالا پروژه ساختمان داده :دی

فاطمه شنبه 16 دی 1391 ساعت 20:42

درمورد اون شرط بندیه،نمیدونم خودمم .اون روز که ی سری از بچه ها شکلات آورده بودن سر کلاس و ی سری دیگه ییهو کل برنامه ها رو به هم زدن و از خودشون پذیرایی کردن،یکی از بچه ها گف آقای مظفری چنین چیزایی گفتن،حالا بعدا از خودشون میپرسیم.
اگه یکی تو خیابون بیاد جلوتون و بگه:"ئه سلاااااااام،چطوری خوبی؟پدر و مادر چطورن؟خوب هستن؟"و از این جور حرفا.شما هم هرچی فکر می کنین یادتون نمیاد این آدمو قبلا دیده باشین.عکس العملتون چیه؟تحویلش میگیرین دلش نشکنه یا رک و راست میگین نشناختمتون؟

البته شهریار برنامتونو به هم زد بهد محمدم خیلی خوب ادامش داد :دی
حالا چه شرط بندی باختین؟
خب منم سلام علیک می کنم میگم به حا نمیارم،پیش اومده تاحالا چند بار.

[ بدون نام ] شنبه 16 دی 1391 ساعت 20:48

اقا من یه سوال دارم نمی دونم کجا بنویسمش ترم اولی ام یه سوال برنامه محاسبه انتگرال معین چند جمله ای درجه 10 باید تحویل بدیم یاد ندارم شماها که مخین یکی بگه که 5 نمره میانترمممه خواهش میکنم

اینجا از من باید سوالای فیزیکی بپرسی :دی
اگه از بچه ها 91 خودمونی آخر کتاب خودتون در مورد انتگرال و برنامه نویسیاش یه چیزایی گفته اگه خواستی ایمیلتو بنویس تا بچه ها اگه چیزی میدونن برات ایمیل کنن.

مینا یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 13:02

فاطمه...
چرا اینقد نق میزنی؟؟ مگه زیراکس جزوه معادلات من که دستته چشه که میخوای یه جزوه ی دیگه بگیری؟؟؟
الان این وسط داری به جزوات محترم من توهین میکنیاااا.... حواست باشه...!!!!!!

اگه می دونین علیرضا رو بفرستم ترتیب جزوه هاتونو بده :))))

مینا یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 20:27

آره بد فکری نیس آقای جعفری ... یه موقعیتی پیش میاد خشم منم ببینین ... (بیچاره آقای صادقیان!!)

فاطمه یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 21:27

وا مینا!جزوه تو که مثل کتابه!اصی اگه قرار بود با این جزوه پاس شم که (ببخشید معدلم بالا بشه)نمیرفتم حدف کنم که!
ی کاری نکن به آقای جعفری بگم جزوتو قرض بگیرن بدن آقای صادقیان ترتیبشو بدن بعدم ببرن بدن دست همون خانوم زیراکسیه که جزوه مچاله میکنه ها!!!!!تازه خودمم بالای هر صفحش برات شعر مینویسم اگه درخواست زیاد بود.


موافقم

فاطمه یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 21:36

حدس میزدیم که یکیتون اون شکلاتارو برداره!نیلوفر که دیگه 100درصد مطمئن بود.اتفاقا اگه مرضیه نمیفهمید خیلی هم خوب میشدبرا من.هیچی این بازیه هست فروت نینجا(یا فروت اسلایس)بازی کردیم قرار شد هرکی باخت لواشک بده،که مینا باخت،بعد دور دوم سر شکلات بود که مهسا باخت،دور سوم قرار شد اونی که باخته خوراکی ها رو تعارف کنه که من بدبخت حواسم پرت شد به حرفای بچه ها باختم!وگرنه رکورد زده بودم...
ضمنا داداشم به این راحتی ها کسی رو تو تیمش راه نمیده!آزمون ورودی داره تیمش
سهمیه ورودی دخترا رو هم کم کردن تا پسرا رو به زور بفرستن دانشگاه به خودشون باشه که از این استعدادا ندارن!

این بازیه چیه دقیقا؟
بله مشخصه ایشون کلاسش بالاس :دی
نه علت اصلیش این بود ک دیدن این جور پیش بره پس فردا همه اداره ها سر این دخترا باز میشه دگه سنگ رو سنگ مملکت بند نمیشه

فاطمه یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 21:38

نوشتین "کامران : خیلی ویژگی داره "من تو این مدت تحقیقات زیادی انجام دادم موردی رو پیدا نکردم اگه میشه یکمی راهنمایی کنین.

شیوا چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 01:18

من یه سوال برام پیش اومد .....
شیوا : تکنولوژی انتقال اطلاعات
چرا آیا؟

حالا اینجا نمیگم ، لو بره روش هات :ی

مهدیه سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 21:50

احیانا ذغال نشدی شما ؟

داغ که نبود خیلی ولی یکی بیاد تا من پاشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد