وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

صندلی داغ 6

 اولین مهمان صندلی داغ ترم دو


..:: اینجانب فاطمه فلاحتی ::..

نظرات 116 + ارسال نظر
fasele جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 17:38

سلام اشکالی نداره خوب من فقط میخواستم در موردش یکمی فکر کنیم یا شاید یکمی حرف بزنیم از صداقتت هم ممنونون (چون گفتی حلش را ندارید تایپ کنید)اما در مورد انکه گفتید جش اینج نیست هم حرف شما صحیح این جا جای همین حرفایی است که نوشته شده مثلا رنگ مورد علاقه فیلم موردعلاقه ماشین مورد علاقه یا این که شما شبیه کدوم میوههستید فکر زمان و...... دانشجی ایرانی(خودم را دارم میکم یهو ببه شما بر نخوره)صرف چه چیز هایی میشه روانشناسا میگند شخصیت ادما س بخش داره والد بالغ وکودک ما ایرانی ها(رارم دوباره خودم رو میگه)هر صد هزا سال یک بار از قسمت بالغش استفاده میکنیم خوب میمونه بخش والد وکودک ما ایرانی ها (به قول استادم)نود درصد اوقات والدیم این والد بودن مربوط به سن کودکی ماست قسمت کودک هم که معلوم مال کودوم بخش زندگی ماست این همه را گفتم(البته از تایپ کردنش اصلا خسته نمیشم))که بگم در کل جهان افراد 90درصدشون رشد زهنیشون از9 سال تجاوز نمیکنه برای همین با هم سر مسایل کوچک دعوا میکنند طمع میورزن از هوششون برای کار هی نا مربوط اشتفاده میکنند در سنین بالا بهانه میگیرند کارتون تماشا میکنند وحرف های صد من یه غاز میزنند وفقط به تن نه من خودشون توجه میکنند الن که این ها را مینویسم غروب جمعه است پس حتما دلمون گرفته میدونی چرا چون غروب جمه صدای روحت در میاد ومیگه چرا به من غذآ ندادی البته من یکمی حاضر کرده بودم که شما اشتها نداشتید واااقعا دوست دارم به خاطر اینکه سرت را با ایین چیزهایی که گفتم درد اوردم من را ببخشی یا علی خداحافظ

اگر در جریان اتفاقات افتاده بودید متوجه میشدید که علت اینکه گفتم اینجا جای این بحث ها نیست چیه!!!وچرا به این جور سوالات پاسخ نمیدم.
دوم:با دید منفی به کشورم نگاه نمیکنم..من با دید انتقادی نگاه میکنم،انتقادی که خودم بهش رسیده باشم نه اینکه بهم یاد بدن باید از چی انتقاد کنی..سوم مسائلی که شما گفتید در مقابل موضوعات مهم جهان امروز اهمیت زیادی نداشت. دنیا حول مسائل مهم دیگه ای میچرخه ،چیزی که اکثر ما بهش توجه نمیکنیم،... چهارم استادتون اصلن درست نگفتن(شرمنده از اینکه رک صحبت میکنم این نظر شخصیه من بود نه چیزه دیگه)...پنجم،یاد گرفتم که زود قضاوت نکنم چیزی که امروزه خیلی زیاده،اینجا جاییه برای تفریح میتونید منتظر بخش های دیگه از وبلاگ و انجمن باشید(جوان هم نیاز به تفریح داره هم نیاز به فکر کردن و تحصیل،نه فقط تحصیل که اون هم به تنهایی مضره)...ششم،برخی از موضوعاتی که شما در کامنتتون مطرح کرده بودید،موضوعاتی بودن که نیاز به توضیح داشتن که اینجا مجال پرداختن به اونها نبود.

ممنون که به وبلاگ ما سر زدین...

[ بدون نام ] جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 19:14

اولا استادم شهید مطری استاد طاهرزاده است شما اسم این لینک را گذاشتید صندلی داق(داغ)نه صندلی ریلکسیشین پس حتما میدونی به سوالی که میدن باید جواب بدی جنبه ی انتقاد داری.......
من تو رو مجبور نکردم چیزی را نقد کنی فقط برای این که اسم این لینک سندلی داغ(صندلی داغ)این حرفا را ضدم من هیج وقت نمیرم سر کوچه وایسم بگم ببخشید نظرتوت در مورد فلان چیز چیه ولی سر جاش می پرسم پس فکر نکن با یه متحجر طرفی اگه نگاهکونی نوشتم نظر نه اجبار بعدش اگه استادم را قبول نداری از تو کوتاب های فروید و.. رفرنش را براتون میارم بعد من پیر مرد 70 ساله نیستم که میگی جوون ها نیاز به تفریح دارن بعدا میشه چندتا از ای مسایل مهم جهان را برام فرمایید این اخرین پیام من بود چون می ترسم مباحثه تبدیل به مجاله بشه فقط سعی کن ............. .....

بازهم اولا،من کتاب های استاد طاهرزاده رو (چه چاپ شده باشن و چه هنوز جزوه باشن)خوندم البته نه همشونو ،کتاب های شهید مطهری رو هم مطالعه کردم،شرمنده،ولی این جملات و این لحن به هیچ کدوم شبیه نیست!نمیدونم ی دور دیگه جملاتتون رو بخونین شاید جمله بندیه شما اشتباهه،یا نتیجه گیریتون.
دوما،فکر میکردم دارم انتقاد میکنم،اما شما توهین برداشت کردین...چرا نمیدونم،ی دور دیگه متن جواب کامنت قبلی رو بخونین اما با این تصور که من اینجوریمیااینجوری،نه اینجورییا اینجوری...فکر کنم مشکل حل بشه.
سوما،نگفتم شما 70 سالتونه،در جواب این که گفتین وقتتونو سر این سوالات و این موضوعات تلف میکنین،گفتم جوان به تفریح هم احتیاج داره و این برای ما ی تفریحه نه همه زندگیمون.
چهارم،من نتونستم کلماتی که نوشتین رو بخونم!جدی میگم...اگه فارسی بود شاید میتونستم،اما مثلا شما نظر منو راجع به سهمیه شاهد پرسیده بودین!خب منم جواب ندادم(درواقع از حقم استفاده کردم)اما شما این جمله رو نوشتین"اما در مورد انکه گفتید جش اینج نیست هم حرف شما صحیح این جا جای همین حرفایی است که نوشته شده مثلا رنگ مورد علاقه فیلم موردعلاقه ماشین مورد علاقه یا این که شما شبیه کدوم میوههستید فکر زمان و...... دانشجی ایرانی(خودم را دارم میکم یهو ببه شما بر نخوره)صرف چه چیز هایی میشه"منم گفتم موضوعات مهم تری توی دنیا هست که بخوایم بهشون بپردازیم درواقع اگه سوالات ما وقت تلف کردن هستن این جور سوالات هم وقت تلف کردن هستن دیگه !!!
پنجم،مسائلی مثل تلاش برای عادی کردن شیطان پرستی توی دنیا،یا ساخت معبد سلیمان و برقراری ارتباط با بعد دیگه، یا...پیشنهادم اینه که توی سایت آپارات ،سرچ کنید استاد رائفی پور.موضوعات جالبی رو بررسی میکنن.خیلی جالبه فکر کنم دوست داشته باشین.
ششم،منم از تایپ کردن خسته نمیشم!
هفتم،من الان این شکلیما هنوزمیشه بفرمایین شما چه شکلی هستین؟
هشتم،خوش اومدین به وبلاگ ما،من کلی سعی کردم توی پاسخ هام نشون بدم قصد مجادله ندارم.

علیرضا جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 20:22

اصلا جوابتون منطقی نبود
کللن سوالو پیچوندین زدین جاده خاکی !
پس من خودم همینجوری نتیجه میگیرم شما میرین سراغ در پارچ !

والا من تاحالا تجربه نداشتم،ولی گویا شما داشتین!!!!
خب اگه تو این جور مواقع باید در پارچ رو انتخاب کرد.خب مجبورم تو در پارچ آب بخورم ولی نه دیگه جلوی 300 نفر،اونم توی سلف ،اونم جلوی دوربین های عکاسی!!!!

علیرضا جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 20:41

خب خدارو شکر نتیجه داد !
این از اولین نفر ...

ظاهرا بحث اینجا داره یه جورایی عوض میشه ...

به من چه،شما گفتین باید تو در پارچ آب خورد من که تجربه نداشتم!!!!
دِ اگه من بودم که با همون در پارچ میکوفوندم تو سرش!!!!

AT جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 21:16

اوه فاطی پاشو....پاشو....برات یخ آوردم......لیوان وکاسه دمه دستم نبود مجبور شدم تو در پارچ برات یخ بیارم.....
پاشو صندلیت دارم میسوزه!!!!فــــــــــــــــــــــــــوت....
فــــــــــــــــــــــــــــوت.....پاشو یکی زنگ بزنه 118...چیز یعنی 125.....الو....الو.....

عاطی جبران میکنم این لطفتو!!!

AT جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 21:19

چهههههههههههه فاطی کم نیاری یه وخ؟؟؟؟
هرجا رسیدی هر چه صفت و چی رو به یاد میریو ....اسمه منو نوشتی...
نه خداییش اگه آدم کم آوردی بگو ها من هستم اسمه منو بنویس یه وخ تعارف نکنیا!!!!چههههههه وازاین حرفا!!!

نه نه!!ناراحت نشو،آخه جز تو کسی دیگه نمیاد به ذهنم!!!!



علیرضا جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 22:43

اگه یه ساعت زمان داشتین باهاش چیکار میکردین؟

دو حالت داره:
1- بشه باهاش رفت به زمان گذشته:که خب بعد از هر امتحان میرفتم قبل امتحان جواب همه سوالا رو حفظ میکردم.
2-بشه باهاش زمان رو متوقف کرد:به بروبچچچچچچ میگفتم بپرن تو هوا،تا پریدن زمان رو متوقف میگردم،بعد میبردمشون جلوی دریاچه دوباره زمان رو به حالت اول بر میگردوندم!!
آخی!فکر کن!تو فنی جدید(قدیم)بپری هوا، کنار دریاچه بیای رو زمین(این دریاچه همون استخر آب کنار کتابخونه مرکزیه!)

فاسله! شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 00:05

ببخشید چون ما مسلمون هستیم باید رو این مسایل مثل مسایل اخر ازمان بیشتر کار کنیم وظیف ی سنگینی رو دوشمون است خواهش می کنم از فضا حد اکثر استفاده رو ببرید

چهههههههههههه!!
شرمنده با بچه های خودمون بودم!
به ما هم میگن دانشجو!!!!
حالا اینایی که نوشته بودین چی بودن؟

احسان ایوبی کشکولی شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 09:47

خب اول حیف که این سوال هارو از شما پرسیدم گمان نمیکردم اینقدر بداخلاق باشید و الان فک میکنم اینطور نباشید.بعد سوالهای دیگه که از شماپرسیده میشه اصلا قبول ندارم چونکه درواقع خودت طرحش میکنی .بعددر مورد اون سوال که گفته بودم برای هر فرد یکیشو انتخاب کن تازه با اینکه گفته بودم اکثرااون چیزهای نالایق رو با ؟یا ...باسیاست به من نسبت داده بودید.وچیزهای پسندیده رو به گروه بروبچ نسبت داده اید .اما دیگه سوال نمیپرسم چونکه همش میخواین فضاروخراب کنین منیکه هدفم چیز دیگه بود و اونم ی فضای صمیمی بود.درواقع درجواب این سوال با قاطعیت اعلام میکنم کم اوردید .همه چیز درنسبت دادن صفتی به کسی جز شوخی چیز دیگری نیست این چیزی بود که اول سال به کلیه ی دوستان گفتم.ودرنهایت از اعضای گروه بروبچ تقاضا دارم که از رییس خود حمایت نکنن در صندلی داغ ،:-):-):-):-):-):-):-):-):-):-)

مگه توی بقیه موارد اسم شمارو نیاوردم؟خب اگه میخواستم بازهم از شما نام میبردم،مگه میترسم که بخوام غیر مستقیم بگم؟بعد چی شد فکر کردین منظورم شمایین؟
ببخشید فضا رو چیجوری میخوام خراب کنم؟؟
کم نیاوردم،اونی که شما میگین ی چیزه دیگس...واقعا شما انتظار داشتین برای هر مورد یکی از بچه ها رو نام ببرم؟!!!شوخی داریم تا شوخی!خب تفکر من این بود برای همین جواب ندادم.
چه اصراری دارین بروبچچچچچچ رئیس دارن!!!

آهان یادم رفت بگم...مگه من بیکارم بگم این سوالا رو ازم بپرسین؟البته فکر خوبیه...

تکمله پاسخ: بخش های زیادی از این پاسخ حذف شدن...تنها برای اینکه برداشت بدی چون تخریب فضا نشه!

بروبچچچچچچ به جز خودت شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 13:58

با دیدن هر شکلک یاد کدوم یک از بچه ها می افتی (سعی کن تکراری نباشه)






















شرمنده نمیتونم بگم!!

علیرضا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 17:37

چرا آتش نشان ها همون طبقه اول نمیشینن که موقع ماموریت نخوان مجبور بشن ازین میله ها سر بخورن بیان پایین و تازه زودتر هم برسن ؟!!

چون اینهمه مهندس و طراح و ... در سطح دنیا به این فکر شما نرسیدن!!

مرضیه شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 19:40

برا ماکسیمم شدنت تو مبانی ترجیح میدی چه نوع شیرینی بیاری؟

چهههههههههه اگه بخوام شیرینی بدم برای هر بار ماکس شدن که تا آخر دوره کارشناسی ورشکست میشم!!!

علیرضا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 22:37

تا حالا حیوون خونگی داشتین ؟ سرانجامشون ؟

بـــــــــــعـــله!!
جوجه که همیشه داشتم...هیچی دیگه نمیدونم چی میشد میمیردن!!!یکیشون :برادرم فکر میکرد تو گردنش پیچ داره سرشو پیچوند اونم بیجنبه ،مرد!!
یکیشونم که بردمش دوچرخه سواری شیطونی کرد افتاد زمین بعدشم مرد!
یکیشونم داشتم میدویدم تو حیاط ،نمیدونم حواسش کجا بود رفت زیر پام و دیگه ...عمرش به دنیا نبود!

اردک..اونم مثل جوجه اولیه مرد!

وزغ... فرار کرد نمیدونیم کجا رفت!!

مرغ عشق ... نمردن خستمون کردن فروختیمشون.

ماهی ... خیلی دوستشون داشتم،یروز که ی سریه جدید ماهی خریدیم گویا سمی بودن همشون مردن!!

عنکبوت ... توی ی شیشه با برادرم عنکبوت پرورش میدادیم،براشون مورچه و مگس میبردیم بخورن!اونم فرار کرد رفت تو حیاط .

ملخ ... ی گلدون داشتیم گوشه اتاق،اونجا زندگی میکرد،ی روز هم فرار کرد

بچه گربه ... کوچیک بودم تنها بودم بیشتر وقت ها تو خونه،با گربه هایی که میومدن خونمون بازی میکردم..هیچی دیگه رفتن.

خرگوش لاکپشت جوجه تیغی و...و کرم ابریشم و حیواناتی که حادثه براشون پیش میومد هم داشتیم!!

علیرضا شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 22:39

اولین بازی کامپیوتری که بازی کردین چی بود ؟

اسمش یادم نیست،همون بازی قدیمیه بود که انتهای هر مرحله ی جام برنده میشدا...نچ یادم نمیاد اسمش.

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 09:47

دوست داری نفر بعدی که رو صندلی میشینه کی باشه؟

معلومه دیگه...عاطی یا مرضیه

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 09:56

از هر کدوم از افراد زیر یه انتقاد کن!!!
1-مرضی
2-مهسا
3-AT
4-الهام
5-نیلو
6-مینا
7-سیما
8-عاطفه .م

1-نمیذاری هیچوقت مهسا با ما بیاد هی میبریش!!!
2-خجالت نمیکشی هر جا ما میریم تو هم میای؟تازه سوغاتی هم نیاوردی!
3-خجالت نمیکشی از 365 روز سال 360 روزش رو با برادرت قهری؟
4-چرا سوغتی واسه دوستات نمیاری؟
5-دیگه زیادی ریلکسی!
6- اه اه،خیلی بابای هستی دیگه!
7- یکم مهربون تر و با علاقه بیشتر به رشتمون نگاه کن!
8-حواست به کیف پول و کارت دانشجوییت باشه!!!

الهام یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 09:57

فاطمه یه باغ وحش میزدی!!!!!!!!!
درآمدش بیشتر بودااااا.......

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 09:57

قصد خودکشی نداری؟

هنوز نه،شاید بعد از کلاس ریاضی نظرم عوض شد

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:02

آخرین باری که از اون مغزت استفاده کردی و کلی خوشحال شدی یادته کی بود؟

آره وقتی ارورهای بازیه دوزمو گرفتم!!!

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:03

اگه یه پسری رو ببینی که داره مخ یه دختر رو میزنه چه احساسی بهت دست میده ؟ دعواش میکنی یا میگی دمت گرم تو مرد ی یا میزنی تو گوشش !!؟

چه احساسی؟!!!...همون احساسی که وقتی بوی ماهی حس میکنم یا میریم کنار دریاچه و...

اگه شرایطش باشه خیلی دوست دارم بزنم تو گوشش...حعیف!

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:07

بزرگترین سوتی که دادی چی بود؟؟؟؟؟

سوتیه شهدا!!!کلا تا عمر دارم یادم نمیره!

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:11

کم ترین نمره ای که تو مدرسه گرفتین ؟
چندبار از مدرسه فرار کردین ؟

کمترین نمره 8.25 از 20....سال سوم راهنمایی (نفراول هم بودم تازه!)

اوووووو خیلی

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:13

نظرت درباره مهریه و مقدار اون چیه؟

آه خدای من!!!مهریه که مهر نمیاره!مهریه هیچ وقت نمیتونه میزان مهر مرد به زن رو نشون بده!!!!

مقدار مهریه باید اونقدری باشه که مرد از همون اول قصد پرداختش رو داشته باشه،نه اینکه بگه مهریه رو کی داده و کی گرفته.
وشدیدا مخالف این نظریه ام که میگن مهریه حضرت فاطمه (س) فلان مقدار بوده!چون همونم همه زندگی حضرت علی(ع)بوده...

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:14

کدوم یک رو بیشتر دوست داری؟
1- طلا و جواهر زیاد
2- خانه بزرگ و ماشن شیک
3- مزارع و باغهای بزرگ و سرسبز
4- کلی پول و دارائی تو بانک

هـــــــــــــــان!!!!
فکر کنم 2....

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:15

یه بیت شعر بگو که توش کلمه "میخ" به کار رفته باشه:

میخواستم خودم ی شعر بسرایم(!)نشد،یعنی حسش نبود!
از گوگل کمک گرفتیم این بیت را برگزیدیم:
کرده ام کنکاش در دنیای میخ / نیست شیئی در جهان همتای میخ

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:17

تا بحال ضایع شدی؟ تعریف کن ( خلاصه)

آره.
سوار اتوبوس شدم(تو دانشگاه)ی آقایی ازم پرسیدن که اتوبوس علوم پزشکی همینه دیگه؟منم گفتم نه باید برین ایستگاه قبلی منتظر شین تا بیان....اونم رفت بیچاره....اتوبوس راه افتاد و رفت،رسید سر سراه زبان پیچید به سمت علوم پزشکی!!!!همین دیگه!چیزه دیگه ای نبود

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:17

نظرت راجع به کله و پاچه چیه؟ سیرابی دوست داری؟

آره خیلی تازه اونم با ذرت مکزیکی و سس فراوون!!!!

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:20

به نظر میاد صندلیتون داغ نیست !
یکی از بزرگترین سوتی هایی که دادین چی بوده ؟؟

آره خعیلی یخه!!!
گفتم دیگه...چندتا کامنت برین بالاتر

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:26

به نظرت چرا بعضی از آقایون زیاد انگشت تو گوش و دماغ خود می کنند؟

از خودشون بپرسین!!!

بروبچچچچچچ مخصوصا مهسا(3بار!) یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:36

کودوم رو ترجیح میدی؟
1-استقلال
2-مس سر چشمه

مس سرچشمه!!!
عمرا اگه بگم استقلال!!!

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:48

رکوردتون تو بازی تمرکز حواس و هلی کوپتر ؟؟

تمرکز حواس رو آخرین بار 25 و صدمش یادم نیست....
هلی کوپترو زیاد بازی نمیکنم بیشتر با پرتاب دقیق بازی میکنیم!!

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:52

فرض کنید با یکی از اعضای بروبچ تو خیابون با عجله دارید میرید . یهو پاتون به یه سنگ گیر میکنه با سر میخورید زمین !! و دوستتون هم هرهر ! بهتون میخنده !
عکس العملتون چیه ؟

منم هرهر میخندم تنها نباشه!

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:53

صندلیتون داغه یا نه ؟

خوبه

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:55

باهریک از رنگهای زیر چه کسی به یادت میاد
1-سفید
2-سبز
3-قرمز
4-سیاه
5-آبی
6-زرد
7-خاکستری
8-صورتی
9-نارنجی
10-بنفش
11-سورمه ای
12-گوجه ای

1- یاد سیدها
2- بازم یاد سیدها
3-مادرم
4-عموم
5-پدرم
6- الهام(دختر داییم)
7- هیچکس یادم نمیاد!!
8-مینا/الهه
9-برادرم
10-مهسا
11-عاطفه.م
12-عاطی

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:58

فرض کنید رفتید رستوران خیلی شیک و گرون قیمت . بعد از توی منو چند تا غذای توپ سفارش میدید و گارسون میره غذا رو آماده کنه . تو همین حین متوجه میشید کیفتون و پولاتون همراهتون نیست و موبایلتون هم شارژ نداره و ... (کلا چیزی همراهتون نیست) .
چیکار می کنید ؟ دورو برتون رو نیگا میکنید و یهو فرار می کنید ؟!

موبایلمو میذارم پیششون تا بعد براشون پول ببرم!!!

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:02

فاطی عاشقیدیم(برا مسه سر چشمه!!!)
به ترتیب شکلکها:
مرضی
عاطی
مهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــسا!!مخش تاب ورداشته از همون بچگی ضده حال بود!!

سوراخ جوراب تک تکتــــــــــــــــــــــــــــــون!!!!!!!
حتی مهسای عزیزم!!

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:05

تو خیابون داری با ماشین میری!!!یکی از اعضای گروهکه تروریستی بروبکس رو میبینی!!!!سوارش میکنی یا با ماشین لهشون میکنی؟؟؟(عاطی!!!)

اگه همشون باهم بودن،آره لهشون میکنم!
اگه هم که نه،دوتا بوق میزنم تا اومد سوارشه گازشو میگیرم میرم!!!

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:10

به نظرت الان گروهه بروبکس دارن به مخای فندقیشون فشار میارن سوال صندلی داغ طرح کنن آیا؟؟؟؟
به نظرت کدومشون الان در حاله سوال درآوردنه؟؟؟؟؟

گویا که نه حتما!
شاید آقای باولی!

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:13

مگه بهت نگفتم::: با"گروهک تروریستی+بروبکس+سوسن خانوم"جمله بساز:::

خیله خب بابا!!!
گروهک تروریستی حیا کن،اسم بروبکس سوسن خانوم رو رها کن!!!
خوبه؟دوتا جمله شد!

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:14

سوتی جدید : پرداخت دقیق !!! چیه ؟؟

میشه جمله ای که مبهمه رو کامل برام بذارین بفهمم منظورتون چیه؟

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:17

گروه بروبچ ! یه کاری نکنید مجبورتون کنیم به وبلاگ های همسایه پناهنده بشین !!!
فعلا سه دُنگ وبلاگ بنام ماست !! ایشالا بقیشم میگیریم !

بروبچچچچچچ جواب میدن

بروبچچچچچچ یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:24

میبینم که بروبکسیا دارن میترکن....هــــــــــــــای!!!!
(مرضی)(عاطی)(مهسا)
کاری نکنید آی تی اصفهانابه نامه خودمون کنیم شوما 6(به جز بعضیا!!!) تارو هم بفرستیم علی آباد کتول!!!!!!

™ βaroβaXX یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 11:48

" هلی کوپترو زیاد بازی نمیکنم بیشتر با پرداخت دقیق بازی میکنیم!! "
پرداخت دقیق چیه ؟!

چی؟
شیب؟ ... صندلی؟ ....
بروبچچچچچچ؟....

عاطفه دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 10:15

اگه قرار باشه بین مرگ و زندگی یکی رو انتخاب کنی
کدوم رو انتخاب می کنی؟!

خیلی سخته!!!نمیدونم!چرا منو تو این شرایط قرار میدین آخه...فکر کنم زندگی ...نه نه وایسا،مرگ...اوه اوه نه،زندگی...

علیرضا دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 19:20

نظرتون راجع به 21 دسامبر امسال چیه ؟؟

امیدوارم مثل برنامه سال 2010 هشون عملی نشه!فقط میدونم وظیفه ما در قبال این رویداد آگاه کردن بقیس،همین،وگرنه کار دیگه ای از دستمون بر نمیاد.اونا خیلی وقته دارن برنامه ریزی میکنن.ما فقط نباید تو پازل اونا بازی کنیم.
حتما المپیک امسال یه زلزله میاد و بیت المقدس رو خراب میکنه و معبد سلیمان رو بازسازی میکنن،بعدشم حتما امام زمان(ملک عبدالله) ظهور میکنه ،ی فاجعه انسانی هم رخ میده،بعد از اونم لوسیفرشون برای برقرای نظم نوین جهانی ظهور میکنه!ماهم نگاشون میکنیم میگیم بابا برنامه ریزی!!!

ولی خداییش پیش بینی ها یکمی منو ترسونده.

نیلوفر دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 23:53

این ریتم تو را یاد چی میندازه؟

دی دی دی دی دینگـــــــــ دی دی دی دی دینگ دی دی دینگ دی دی دی دی دینگ دی دی دی دی دینگ دی دینگ ...

من که نتونستم بفهمم چیه!
ولی همونی که بقیه یادشون میاد،نه!

نیلوفر سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 00:21

اگه یه روزی تو دنیا یه اتفاقی بیفته که غیر خودت هیچ جانداری وجود نداشته باشه یعنی فقط خودت باشی و خدا چکار میکنی؟؟؟

خودمو میکشم تا کار نیمه تموم رو تموم کنم!

حسین سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 18:52 http://elecrazi.blogsky.com

با توجه به اینکه از شروع ترم جدید درب دانشکده عوض شده شما هم تم وبلاگتون عوض کنید( از اون زاویه دانشکده را بذارین)

بله چشم حتما خودم شخصا این کار رو انجام میدم

مهمان سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 20:18

ببخشید میشه بپرسم پدرتون تو کدوم مدرسه مدیر هستند

با بچه های بالا هماهنگ کردم،گفتن نگو!

™ βaroβaXX چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 10:43

تفاوت فلکه با میدان چیه ؟؟!!

خب فکر کنم میدان به جایی میگن که مردم دورهم جمع میشن،اما فلکه محلیه که چندتا خیابون بهم میرسن!!!ولی جدیدا به فلکه هم میگن میدان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد