وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

داستان (بهلول)

گفته اند روزی بهلول در مجلس «محمد بن سلیمان عباسی»، پسر عموی هارون‎الرشید حاضر بود و یکنفر از علماء اهل تسنن بنام «عمر بن عطاء العدوی» که از اولاد عمر بن خطاب بود نیز در مجلس حضور داشت.

 


«عمر بن عطاء العدوی» از والی اذن خواست تا با بهلول مشغول مباحثه و مذاکره شود، آنگاه از بهلول پرسید: «حقیقت ایمان چیست؟»

 

بهلول گفت: «قال مولانا الصادق ـ علیه‎السّلام ـ: ألایمانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ قَولٌباللّسانِ وَ عَمَلٌ بالْجوارحِ وَ الأرکانِ»

 

یعنی: «ایمان عبارت است از عقیدة قلبی و گفتن با زبان و عمل کردن با اعضاء وجوارح.»

 

عمر گفت: «از اینکه گفتی «قال مولانا الصّادق» معلوم می‎شود که غیر ازجعفر بن محمد دیگر هیچ کس صادق و راستگو نیست، چون تو لقب صادق را اختصاص به او دادی.»

 

بهلول گفت: «این اشکال اول به جدّ تو «عمر بن الخطاب» وارد است که به رفیقش ابوبکر لقب «صدّیق» داد. مگر در زمان او کسی دیگر راستگو نبود؟» عمر بن عطاء گفت: «نه، در آن زمان تنها کسی که راستگو بود فقط ابوبکر بود!»

 

بهلول گفت: «دروغ می‎گویی، زیرا خداوند در کلام مجیدش می‎فرماید: «والَّذینَ آمَنوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ أولئکَ هم الصدّیقونَ»(حدید-۱۹)

 

یعنی: «آنچنان کسانی که ایمان به خداوند و پیامبران او آورده‌اند، آنها همه،صدّیق می‎باشند.»

 

پس با این همه مؤمنی که در زمان ابوبکر بودند چطور می‎شود فقط صدیقیّت را به ابوبکر اسناد داد؟

 

عدوی گفت: «او را صدّیق می‎گفتند برای آنکه او اول کسی بود که به پیامبر(صلی‎الله علیه و آله) ایمان آورد.»

 

بهلول گفت: «این جواب تو از دو جهت باطل است‌،‌ هم از جهت لغت، زیرا لغتاً به کسی که اول به کسی ایمان آورد صدّیق نمی‎گویند و هم از این جهت باطل است که به شهادت تمام مسلمین، ابوبکر اول کسی نبوده که اسلام آورده، بلکه اسلام اورا در مرتبة پنجم یا هفتم گفته‎اند.»

 

 

«عمر بن علاء عدوی» دید، الان است که آبروی او در مجلس ریخته شود، لذا خلط درمباحثه کرد و از بهلول پرسید: «از امام زمانت بگو.»

 

بهلول گفت: «إمامی مَنْ سبَّح فی کَفِّهِ الحِصی وَ کَلَّمَهُ الذّئبُ اذا عَوی و رُدَّت الشَّمْسُ لهُ بَیْنَ الَمَلاءِ وَ أوجَبَ الرَّسولُ عَلیَ الخَلْقِ لهُ الوَلا، فذْلکَ إمامی و إمامُ الْبرّیاتِ»

 

یعنی: «امام من کسی است که سنگ ریزه در دست او تسبیح می‎کند و گرگ با او سخن می‎گوید و خورشید در ما بین مردم پس از غروب کردن بخاطر او دوباره طلوع می‎کند و ولایت او را پیغمبر(صلی‎الله علیه و آله) در میان مردم بارها تصریح کرده و جمیع صفات پسندیده در او مجتمع و از جمیع صفات رذیله مبرّا است، آن شخص، امام من و امام تمام مردم است.» عمر عدوی گفت: «وای بر تو ای بهلول!امیرالمؤمنین هارون را تو، امام خویش نمی‎دانی؟»

 

بهلول گفت: «وای بر تو ای ملعون! تو می‎گویی هارون از این اوصاف که بر شمردم خالی است؟ پس تو دشمن خلیفه‎ای و به دروغ او را خلیفه می‎ خوانی.»

 

«محمد بن سلیمان عباسی» از مناظرة بهلول خنده‎اش گرفت و او را تحسین کرد و به عمر عدوی گفت: «رسوا شدی، دیگر حرف نزن» و او را از مجلس بیرون کرد و آنگاه با بهلول در امر خلافت صحبت کرد و بهلول حقانیّت علی(علیه‎السّلام) را به او اثبات کرد.

نظرات 9 + ارسال نظر
مرضیه سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 00:07

چقد بتون نمییاد از این مطلبا بذارین

تو می گی چکار کنم
پست مورد دار می ذارم
می گین چرا اینجوریه
پست مورد ندار می ذارم
می گین چرا اونجوریه
تو بگو چکار کنم؟
(با ریتم بخونینش)

محسن سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 13:17

ممد خداییش به تیپت نمیخوره از این پستا بذاری!

بروبچ به جز دونفر سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 13:37

1.با ریتم نمیشه خوندش!!خط 4ام جور در نمیاد!!!
2.تو نه شما!!!!


تبریک میگیم رتبه اولو در تعداد پست ها کسب کردین!!!خوبه ی مدت هم نبودین!!!

مرضیه سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 23:52

اهان یعنی الان این پستا را گذاشتین که ما بگیم چه پسره خوبی؟!!!!!بابا نمیخاد خودتونا تا این حد اذیت کنید

1 په نه په این پست ها رو گذاشتم که بگی چه پسر بدی
2 حالا اگه بگی چی می شه
3 در ضمن :
(میخاد) نه (مى خواد)
و
(خودتونا) نه (خودتونو)

مرضیه چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 14:13

اینجا اصفهانه ما تو نوشتنم صرفه جویی میکنیم برا همین تا وقتی اینجایید باید میخاد بنویسید نه میخواد

مطمئنی صرفه جویی هست احیاناْ . . . نیست.

مهسا-م چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 16:04

حالا چه گیری دادید به مرضیه!!!!مهم فهمیدنشه نه نوشتنش!!

باشه پس به کی گیر بدم،‏ این گیر دادنا دوره ای؟
راستی می خوای بگی من نفهمم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مرضیه چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 22:24

اره مهسا میخاااااااااد بگه من نفهمیم؟؟؟!!!!!

والا به خدا

هلن پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 10:10

عجب کلاس جالبی دارین املای کلمات فارسیتون با کل ایران متفاوته

آره مثل اسم شما¡!
ببخشید . . .
و این نظر نه چندان دلچسب را مدیون کی هستم ؟

هلن پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 14:35

کجای هلن متفاوته؟

همون جاییش که جواب منو نمی ده ؟
شما ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد