وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

صندلی داغ

یکی از ۳ مهمان صندلی داغ این هفته:


زهره

نظرات 36 + ارسال نظر
E_K جمعه 4 آذر 1390 ساعت 20:02

سلام بر زهره خانم خودم!!!!!!!!!!!!!
حالت چطوره؟
خوابگاه خوش میگذره؟

فاطمه جمعه 4 آذر 1390 ساعت 20:37

به به سلام زهره خانوم!
اولین سوال من:
پارسال این موقع چه حسی داشتی؟
اصلا فکرشومیکردی که این رشته این شهر قبول بشی؟

زهره جمعه 4 آذر 1390 ساعت 20:51

ببخشید بچه ها از ذوق بدون جواب تایید کردم. ذوق برف
آخه دفعه اولمه که برف زنده رو میبینم.
حالم توپه توپه
خوابگاهم عالیه
پارسال این موقع خوب میخوندم و سخت در تلاش بودم
اصلا به IT فکر نکردم جز بعد کنکور که فهمیدم رتبم بد میشه (نسبت به رتبه ای که میخواستم)
در تلاش بودم واسه صنعتی اصفهان

نرجس جمعه 4 آذر 1390 ساعت 20:58

در مورد خونوادت هر چی به ذهنت میادو بگو

مامان و بابای گلی دارم که تمام عمرم مدیونشون هستم.
1خواهر دارم 1برادر
خواهرم تو زندگیم واقعا کمکم بوده
داداشم استاد تار و ستار هست که با موسیقیش گاهی واقعا آرومم کرده
نی نی ها هم که حرف درشون نیست و همچنین عروس و دامادمون
خودم هم که موجب افتخار خانواده بودم هستم و خواهم بود

حجازی جمعه 4 آذر 1390 ساعت 21:18

دوست داری برگردی به دوران کودکیت؟
چرا؟

آره چون دلم واسه بستنی و توپوق تنگ شده
از شوخی بگذریم نه چون اصلا دوست ندارم ۱ جاهایی از زندگیم دوباره تکرار شن واسم

فاطمه چهارشنبه 9 آذر 1390 ساعت 19:57

آخی!!!امروز که برف اومد گفتم الانه که زهره غش کنه!!!!
خیلی باحال بود نه؟
هیچ وقت اصفهان اینجوری نبودا!!!کلا زمستونش چی میشد برف میومد.ولی ایندفعه هنوز پاییزه داره برف میاد!!!
راستی آب و هوای شهر شما چه جوره؟

با تشکر که به همه اعلام نمودید من برف ندیده هستم
آره دیگه پاقدم ما برف ندیده ها خوب بود
خدا دوستمون داشت
آب و هوای لار خوبه سلام میرسونه
از شوخی گذشته بهارش خوبه تابستوناش وحشتناک گرمه طوریکه میانگین دما ۵۴ درجه ی سانتیگراد هست.بعد از لامرد گرمترین شهر استان فارسه البته چون گرماش خوشکه خیلی بیشتر احساس میشه تا گرمای لامرد
زمستوناشم باز وحشتناک سرده چون هواش کلا خوشکه
بارون داریم اما برف خیلی خیلی کم اونم تو ارتفاعاتش فقط که از شهر خیلی دوره
تابستونا ۱فرآیند داریم که به زبان محلی بهش میگیم چل پسینی (۴۰تا عصر) که تقریبا حدود ۱ هفته تا ۱۰روز طول میکشه از عصر هوا شروع به طوفانی شدن میکنه و بارونهای شدیدی میاد تا ۱ یا ۲ شب طوریکه از ترس آتش سوزی و اینا خیلی از روزاش برقارو قطع میکنن اگه این پدیده رو داشته باشیم تو تابستون زمستون هم هواش خوب میشه
سالی که نکوست از تابستونش پیداست........
فکر کنم از سوال کردن پشیمون شدی.....

mohammad پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 14:38

behtarin dustet kiye (tu daneshgah) ?
Khanandeye morede alaghe ?
Bazigar morede alaghe ?
Film va serial morede alaghe ?
Dust dari dar ayande che kare beshi ?
Age mitunesti esme khodet ro entekhab mikardi chi mizashti ?
(((javab nadadi ham moshkeli nist adat kardam)))

همه ی هم رشته ایهای هم خوابگاهیمو دوست دارم اما بهترین دوستم زهرا نغمه سنج هست که هم شهریمه و مدیریت دولتی اینجا رو می خونه. باهم هستیم ورودی 90
در مواقع مختلف هر خواننده ای جای خودشو داره استاد شجریان و همایون و مژگان.خواننده ی گروه داداشم استاد ژاله.جهان.حسین توهی.چاوشی.از قدیمیها هم جمشید شیبانی
علاقه ی خاصی به بازیگرا ندارم اما پارسا پیروزفر.لاله اسکندری و حامد کمیلی خوب بازی میکنن.استاد تارخ.استاد پسیانی
فیلم نمیبینم زیاد قبلا مختارنامه رو میدیدم
1کاره ای که پول توش باشه و بتونم از تمام وجه های ذهنم کمک بگیرم و پیشرفتی باشه واسه خودم
زهره

سوران نقشه پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 20:27

تولد؟
اشپزی بلدی؟
فوتبالی هستی؟کدوم بازیکن را دوست داری؟
سایز پات چنده؟
اگه بازیکن بودی مهاجم میشدی یا دفاع؟
دوست داری بری خارج کشور؟چرا؟
تا حالا دعوا تا حد بزن بخور داشتی؟
رو صندلی داغ بودن چه حسی داره؟

۷۱/۸/۱۵
آشپزی بلدم ولی در حد نیمرو و...
قبلا فوتبال میدیدم فقط بارسلونا و فقط مسی
سایز پام ۳۸ ۳۹ ۴۰ بسته به نوع کفش متفاوته
بازیکن هندبال هستم که هم دفاع و هم مهاجمم اما بیشتر خط می ایستم یعنی مهاجم
اگه واسه تفریح باشه چرا که نه ولی ایران رو خیلی دوست دارم
آره دعواهم کردم ۱بار اونم اول ابتدایی که وسط دعوا گرم کن دوستم پاره شد
فعلا زیاد حسش نکردم چون اصلا داغ نیست. خودم داغتر از صندلیه هستم .دوست دارم .همیشه غیرمنتظره هارو دوست داشتم
بعدش لطفا خودتونو بهتر معرفی کنید چون راحتتر میشه جواب دادنم

nahid پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 23:51

zohre joon o0n 3 ta noghte k bade nimroo gozashti chie?????!!!!!!!!!!!!!
yani joz nimroo chize dgam baladi(beghole narjes dokhtaaaaar)
baba ma ham otaghimaa

.
.
.
khhodaro chetori mibini?
az ki do0s dari tashakor koni?chera?

areeeeeeeeeeee baladam vaghiiiiiian
khoda ro dost daram chon ashegha ro kheili dost dare khodaro dost daram chon ashegh bodano yadam dade....
khoda ro az makhloghatesh bayad did digee barf.baron va...
az khonevade belakhas mamano baba chera nadare va az ostadaye khobam aghaye alaii va khanom rokhgire chon too movafaghiathaii ke az nazare khodam bedasteshon avordam basii moaser bodan

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:10

سلام!!
اینترنتمون مشکل داشت سخت بود بیام نت!
خوب آماده باش زهره خانوم.
اول از همه اهل ورزش هستی؟بیشتر چه ورزشی؟

بله زیاد
قبلا به شکل حرفه ای شطرنج
اما الان عضو تیم هندبال هستم و کلا آچار فرانسه تیمم دروازه بان دفاع خط زن هرچی بخوای هستم

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:11

قشنگ ترین خاطره که از عاشورا و مراسم های عاشورا یادته؟

فکر کنم ۴ یا ۵ سال قبل بود که دری رو که واسه حرم اما حسین میبردن از لار رد کردن و دیدمش واقعا لحظه ی قشنگی بود
و ۲سال قبل که نظار قطری اومد لار.غوغایی بود تو شهر. محض اطلاع نظار قطری اصالتا لاریه

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:14

الان ده سال آیندس.زهره روی کدوم پله از نردبون زندگیش ایستاده؟میشه بگی منظرش چیجوریه؟
(راحت ترش اینه که ده سال دیگه زندگیت چه جوری شده؟)

من کلا کسی هستم که هیچوقت دوست نداشته زندگیش ساکن باشه
۱۰سال دیگه مطمئنم همه چی خوبه اونطور که میخوام مدرک بالا.کار خوب یه زندگی آروم و پر از پیشرفت و فعالیت

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:15

چهچیزی تو جامعه تورو اذیت میکنه؟(یک سوال اجتماعی!!)

آها یعنی وارد مفوله سیاسی نشم
تنها چیزی که آزارم میده اینه که بقیه بخوان توزندگیم دخالت کنن
هرکی زندگیشو کنه پیشرفت خودشو داشته باشه و از بقیه یاد بگیره نه اینکه حسادت و غرض ورزی کنه

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:18

تا حالا عصبانیتتو ندیدم!چه شکلی میشی؟
برای اینکه بیشتر عصبانیت نکنیم باید چیکار کنیم؟

اصولا کم عصبانی میشم اما اگر بشمم سعی میکنم از فکرش بیام بیرون یا از اونجا دررم
وقتایی عصبی میشم که کسی بیخود بهم گیر بده پس نگیرید

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:19

این سوغاتیایی که برامون آوردی اسمش چی بود؟
خیلی خوشمزه بود!

نوش جونت
مسقطی ۴ مغز
مال ماس دیگه مثل خودمون شیرینه

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:20

تا حالا این سوالو از همه پرسیدم از تو هم میپرسم.اولین بازیه کامپیوتریی که باهاش بازی کردی؟

minesweeper
chess

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:21

بچه بودی از چی خیلی میترسیدی؟

وقته بچگیم انقدر شیطون بودم که همه بهم میگفتن جن از مار میترسیدم اما معمولی
یادم نمیاد از چیز خاصی خیلی ترسیده باشم

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:22

فکر میکنی عامل قبولیت در کنکور چی بوده؟
کی بیشتر از همه هواتو داشته؟

هوش.ذکاوت.پشتکار.اعتماد به نفس و تلاش زیاد
نه بابا خوب همینکه مدرسه خاص بودم دبیرایی داشتم که واقعا بهم انگیزه میدادن که اسماشونو گفتم وخانوادم موثرتریناش بودن
مامانم بابام اون ۲تا دبیرم و آبجیم

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:26

برگشتی لار در مورد وضعیت خوابگاه ازت سوال میپرسن جواب افراد زیر رو چیجوری میدی؟
مادر
پدر
برادر
دوست صمیمی

وضعیت خوابگاه اصلا خوب نیست اما چون باید توش زندگی کنم خودمو زدم به بیخیالی
به مامان و بابا میگم خوبه که نگران من نباشن
رابطم با داداشی ضربتیه اگه شکایت کنم ضربه ای میزنه و میگه تحمل کن چون خودت خواستی
ولی به دوست صمیمیم همه چیرو میگم

فاطمه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 14:28

بهترین خاطره از اصفهان؟
بدترین خاطره از اصفهان؟(این یکی رو پرسیدم که بابتش ازت عذر خواهی بکنم!!!ببین ما چقدر مهمون نوازیم!)

بهترین خاطرم مال اون روزایی هست که با مامان و بابا توی شهر میگشتیم و جاهای دیدنی رو میدیدیم آخه اولین بارم بود که میومدم اینجا روزای قبل دانشگاه
خاطره بد ندارم فعلا خوب بودن همه

AT جمعه 11 آذر 1390 ساعت 15:28

زهره خداییش کوه خوش گذشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قشنگترین کتابایی که خوندی؟
از چندتا انگشتت چندتا هنر میریزه؟!
دوست داری کجا کارکنی؟

کوه نوردیش عالی بود.برف بازیشم حال داد
قطعا دیوان حافظ
از هر ۲۰ انگشتم بینهایت هنر میبارهههههههههههههههههههههههههههه
فعلا نمیدونم اما دوست دارم جایی باشه که خودم هم کسب تجربه کنم

AT جمعه 11 آذر 1390 ساعت 15:35

اینا چه جوری بودن:
یه هفته قبل از کنکور...
یه روز قبل ازکنکور...
یه شب قبل از کنکور...
یه ساعت قبل ازکنکور...
یه دقیقه قبل ازکنکور...
...[...واین داستان ادامه دارد...]

۱ هفته فبلش:سرم بسیار شلوغ بود چون کنکورارو میخوندم
۱روز قبل:خیلی ریلکس بودم و خدارو شکر میکردم که اینطوریم
۱شب قبل:واسه نماز و بعدش تا ساعت ۹ امامزاده ی شهرمون بودم با دوستام ساعت ۱۲ هم خوابیدم وتا خوابیدم ...........(خوابم برد)
۱ساعت قبل:با مامانم پیاده به سمت محل برگزاری کنکور
۱دقیقه قبل:از بچه های خودمون دور بودم و بین بچه های مخ سمپاد نشسته بودم اونا استرس داشتن من مسخره بازی درمیاوردم و میخندیدم و مراقب دعوام کردگناخ داشتم
و.........................

AT جمعه 11 آذر 1390 ساعت 15:38

کلادراین مواقع چه جوری بودی:
ده دقیقه قبل ازشنیدن"داوطلب گرامی مهلت پاسخگویی به سوالات به اتمام رسیده است..."...
موقع شنیدن"داوطلب گرامی مهلت پاسخگویی به سوالات به اتمام رسیده است..."
بعد ازکنکور...
بعد ازفهمیدن نتایج...
بعدازاینکه دیدی "آی تی"آوردی...
پات که رسیدتوخوابگاه...
بسه دیگه...سرم رفت...خسته شدم....

۱۰ مین قبل:خیلی خوشحال بودم و سوالای شیمی رو در نهایت آرامش جواب میدادم
موقع شنیدن:واقعا خدارو شکر کردم که خوب تموم شد غافل از اینکه...
بعدکنکور ۱هفتش عشق و حال و صفا بود بعدش زجر از بیکاری
نتایج رو که فهمیدم دیوونه شده بودم همه درصدام خوب بود ولی عربیم...
آخه رتبه ۱۰۰۰ میخواستم
روز دیدن نتایج انتخاب رشته آزمون آیین نامه رانندگی داشتم که قبلش وفتی نتیجمو دیدم فقط گریه میکردم وبا چشای گریان رفتم سرجلسه آزمون
واقعا حس قشنگی بود که اومدم خوابگاه.استقلالی که تاحالا اینجوریشو نداشتم
وایییییییییییییییییییییییییییی منم انگشتام درد گرفتن

AT جمعه 11 آذر 1390 ساعت 15:49

اوخ اوخ ...زهره مواظب باش از کوه پرت نشی پایین...
از چه صفتی در انسان ها خیلی بدت میاد؟

نه حواسم هست خوب بیمعرفت میومدی دستمو میگرفتی که نیوفتم
بی خیالی که تو بعضی آقایون هست
و حسادت در خانماااااااااااااااااا که اصلا قابل تحمل نیست واسم

۱.سوران رو قبلا نشنیدی؟ جهت اطلاع باید بگم کردیه
۲.خودت رو در حد تیم ملی میبینی؟تو هندبال یا فوتبال؟
۳.ساعت برناردو داشتی باهاش چی کار میکردی؟
۴.چه نوع فیلم هایی رو دوست داری؟
۵.شهرتون تا اینجا چند ساعت راهه؟
۶.از مشروط شدن میترسی؟
۷.از چه درسی بدت میاد
من هم کلاسی شما که نیستم پس دوست داشتی جواب سوال ها رو نده...

۱.نه نشنیده بودم قبلا اسم قشنگیه
۲.نه باباااااااااااااااااااااااااااااااااااا واسه خودم بازی میکنم و فقط توتیم منتخب شهرستانمونم ولی از ورزش خوشم میاد زیااااااد
۳.معلومه فیس بوکی هستید.زمان رو نگه میداشتم تا بتونم ۲ماه و اندی از ترم که رد شده رو واسه برنامه نویسیم جبران کنم ولی زندگی کنار بقیه معنی پیدا میکنه همه ساکن باشن تو متحرک اصلا جالب نیست
۴.زیاد فیلم نمیبینم اما اگه ببینم هم اکثرا زبان اصلی هستن.چون بچه ی شری هستم فیلمهایی رو میپسندم که شخصیاتاش مثل خودم باشن.درضمن من بازیگر تئاتر هستم و همیشه نقشهای اکتیو مال منن پارتنرم هم باید اکتیو باشه و الا بازیم نمیگیره.......
۵. تقریبا ۱۳ ساعت
۶.دوست ندارم مشروط شم از خودش نمیترسم از عواقبش میترسم
۷. از آزمایشگاه فیزیک ۲ متنفررررررررررررررررررررررم

فاطمه شنبه 12 آذر 1390 ساعت 12:26

اگه بخوای رو مخ یکی راه بری چیکار میکنی؟
مثلا من...

اولا اگه بخوای رو مخ کسی راه بری باید ۱جوری تاثیر گذار باشی چون اگه واسه طرف مهم نباشی امکان پذیر نیست. حداقل واسه من اینطوریه
بعدش یه کفش پاشنه دار می پوشم و رو مخش لی لی بازی میکنم
دنبال نقطه ضعفش میگردم و اون نقطه ای ازش که من توش تاثیرگذارم و صاف میزنم به هدف.........خوب بلدماااااااااااااااااااااا حالت گرفته میشه ها

الهام شنبه 12 آذر 1390 ساعت 12:29

تاثیر گذار ترین شخص تو زندگیت؟
از چه درسی خوشت میاد؟
از چه درسی بدت میاد؟
دوست داری کجای دنیا به دنیا میومدی؟
دوست داری به کدوم کشور جهان سفر کنی؟

دوست صمیمیم که همیشه مخلصش بودم هستم و خواهم بود.
عاشق ریاضیاتم مخصوصا حساب دیفرانسیل و تحلیلی
از عربییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی کنکورمو خراب کرد(اونا نه من)
همون لار چون خیلی دوسش دارم
ایتالیا...ونیز.....

سوران یکشنبه 13 آذر 1390 ساعت 09:58

یه سوال تو ذهنم مونده بود؟
چرا مسی ؟(تا حالا دختر ندیده بودم بگه مسی )
انشا الله تیمتون مقابل مادریدیها میبازه

حالا ببین
بابا محشره از نوع کبری.چرا نداره
البته بعد لیونل مسی.کریستینو هم خوبه
برد یا باخت ظاهری مهم نیست نیت مهم هست...

محسن یکشنبه 13 آذر 1390 ساعت 10:03

تو یه جمله عشقو تعریف کن!خواهشا شعاری نباشه!

واقعا بد دردیه اما خیییییییییییییییییلی خوشکله

علیرضا پنج‌شنبه 17 آذر 1390 ساعت 12:06

سلام ، شرمنده من تازه رسیدم .
1- اگه رئیس دانشگاه اصفهان بودی اولین کاری که میکردی چی بود ؟
2- واحد پول مونته نگرو چیه ؟!!!
3- اگه یه دستگاهی اختراع بشه که تاریخ دقیق مرگتو بهت بگه امتحانش میکنی؟ چرا؟
4- بهترین و بدترین جای دانشگاه اصفهان ؟

۱.سفارش میکردم که استادایی رو واسه ترم صفریا بذارن که سبکشون یهو عوض نشه نسبت به دبیرا و اشکال کاره بچه ها رو بفهمن مثل استاد باقری
2.یورو(زنده باد گوگل)
3.نه چون اینطوری دیگه زندگی واسم معنی نداره
4.بهترین:ورودی خوابگاه.بدترین جاشو هنوز پیدا نکردم

عاطفه رشیدی پنج‌شنبه 17 آذر 1390 ساعت 15:21

سلام زهره جون....
فقط یه سوال داشتم خدمتت..........
توی کتابایافیلمایی که خوندی ودیدی،همش دوست داشتی جای کدوم شخصیت باشی؟
.
.
.

بچه های تئاتر همیشه سعی میکنن هر نقشی رو تجربه کنن اما در کل نقشها و شخصیتهای اکتیو رو دوست دارم(گفته بودم)

ناهید جمعه 18 آذر 1390 ساعت 20:37

۵ چرا توی زندگیت که هنوز جوابی براش پیدا نکردی...؟؟؟

اکثر چراهای زندگیم که بی جواب هستن مربوط به مسائل عقیدتی_مذهبیه که ترجیح میدم نگم

علیرضا شنبه 19 آذر 1390 ساعت 22:55

آی تی دانشگاه اصفهان چندمین رشته ای بود که زدی ؟

۲۱ یا ۲۲ومین انتخاب
اما از نظر اولویت رشته دوم بود

علیرضا شنبه 19 آذر 1390 ساعت 23:00

تا حالا شده درسی رو تک بیاری ؟ چی بوده ؟؟

تک نه ولی پایانی تاریخ سال دوم راهنمایی رو شدم ۱۰

علیرضا شنبه 19 آذر 1390 ساعت 23:04

به نظرت اگه فضانوردا نوک دماغشون بخاره چیکار میکنن ؟؟!!!

اگه لباس فضانوردی نداشته باشن که با دست حله ولی اگه لباس تنشون باشه فکر کنم از فکرش میان بیرون یا اگه لبشونو ببرن بالا به نزدیک نوک دماغشون میرسه

فاطمه دوشنبه 21 آذر 1390 ساعت 12:08

طرفدار کار گروهی هستی یا انفرادی؟

ئه گفتم طرفدار بذار ببینم پرسپولیسی هستی یا استقلالی؟!

بستگی داره چی باشه
اما بیشتر انفرادی چون کار دست خودم میشه
هیچکدوم فقط بارسلونا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد