وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

صندلی داغ!

مهمان صندلی داغ

محمد مظفری

نظرات 240 + ارسال نظر
الهام پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 15:05

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!!!

مرضیه پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 16:43

اول :سردم نبوده با موبایل کانکت شده بودم هنگ کرده بود اینجوری شد
دوم:حالا که اینقدر جاتونا دوست دارین باش
سوم:پ ن پ فقط خودشونا حساب کردم
چهارم:چون همیشه آقایون به خانوما سلام میکنن نه اینکه بخوام بگم ی قانونه ها نه ی نوع احترامه به خانوما حالا اونقدرا هم مهم نیس ولی به هر حال ما شنبه منتظریم

حالا باش

فاطمه پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 17:30

راستی شما خیلی کم توی صندلی داغ های قبلی سوال میپرسیدین چرا؟
درآینده هم همین روند رو ادامه میدین؟

زیاد کنجکاو نیستم اگه سوال زیادی پیش بیاد چرا نپرسم

فاطمه پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 18:08

1-ی انتقاد از 90ITها
2-ی پیشنهاد به 90ITها

1- به هم سلام نمی کنن نمی دونن چرا؟
2- به هم سلام کنین ؟

فاطمه پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 18:11

اولین خاطره از دانشگاه و اولین خاطره از بچه های کلاس که به ذهنتون میرسه؟(زیاد فکر نکنین اولین چیزی که به ذهنتون رسید رو بگین)

دانشگاه: روز اول دانشگاه پیرهنم به یه شاخه گیر کرد که تا یه ساعت مشغول بودم
اولین چیزی که از بچه های کلاس به ذهنم میرسه: جشنه

فاطمه پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 18:14

کلا آدم خونسردی هستین یا خونگرم؟

خونسرد (راستی یکی از سوالهاتونو نیست)

AT پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 19:30

فاطــــــــــــــی دلم میخواست تو جشن اون سواله رو ازم میپرسیدی به خدا به قطاع های نامساوی تقسیمت میکردم
پررو ... و... و.... (این سه تا آخریو رودررو بهت میگم!)
حوصله ام سر رفت بس که سرسلام کردن دعوا کردین!
ختم کلام:
یک سال به هم سلام نکردین، این سه سال هم روش!
تموم شد رفت
حالا باید یخده از سن وسال وقد وقواره هاتون خجالت بکشین! البته آقایون بیشتر چون اونا باید اول سلام کنن !

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 17:57

خوابگاه خوش میگذره ؟؟؟
عادت کردی ؟؟؟

آره جای تو خالی
آره متأسفانه

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:05

فکر میکنی هم اتاقیمون چندروز زیر شکنجه دووم بیاره ؟؟

فکر کنم همین شباست که دیگه بره

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:05

خاطره ای در مورد تمیز کردن اتاق داری ؟؟؟ مثل مارمولک کشی !!!!

اولین بار بود یه نفر با این اشتیاق دنبال مارمولک بود عزیزم

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:06

به نظرت این بار که اتاقو تمیز کردیم تا کی تمیز می مونه ؟؟

خب معلومه تا هر وقت کثیف شه احتمالاً تا نهار بعدی یا نهایتاً شام بعدی

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:07

کوه صفه روز جمعه خوش گذشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آره واقعاً جای شما خالی خالیه خالی

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:08

به نطرت خانم فلاحتی اینهمه سوالو از کجا میاره ؟؟؟؟

واقعاً جای سؤال داره ولی خب به لطف ایشون از مرز 200 نظر گذشنم (ولی واقعاً من اینهمه سوال برانگیزم)

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:08

دوس داری نفر بعدی صندلی داغ کی باشه ؟؟؟

من نباید دوس داشته باشم ولی خب یکی از دخترا یا یکی از پسرا

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:10

بازی جنگهای صلیبی بهتر از کانتره ؟؟؟؟ یا اینکه بخاطر تغییر صداها به کانتر خیانت کردی ؟؟؟

کانتر ؟؟؟ (چون من کانترم بهتره) من قسم میخورم تا آخر عمرم به کانتر وفادار مبمونم

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:15

از خوندن جولات زیر چه حسی بهت دست میده ؟؟؟
1- the bomb has been planted
2-the bomb has been defused
3-چوب چوب توروخدا چوب !
4-خیلی چوب میخوای خیییییلیییییی !!!!
5-وصل شین به asd
6-ایزماییل ننگ به نیرنگ تو .........
بقیش تو سوال بعدی !!!!!!!!!!!

1 و 2- چون من معمولاً پلیسم با دومی بیشتر حال میکنم ولی اولی خیلی حالگیریه
3- حماقت
4- لهجه شیرین اصفهانی
5- پروژه پایان ترم دکتر رضائی
6- واقعاً خودت خجالت نمیکشی بگم بگم حیف که نمیشه گفت ( راستی خون یا آب)

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:17

1- negative
2-follow me
3-wood needed
4-تا 20 دقیقه حمله نمیکنیم !!!
5-هرکول پوآرو
6-فیورنتینا

1- زهر مار
2- یه بازیه حرفه ای
3- چوب چوب تو رو خدا چوب
4- ولی آتیش میزنیم. (خدا وکیلی 20 دقیقه زود تموم میشه)
5- جنایت با حال
6- برو بابا شانسی گقتی
(خیلی شون حس ایجاد نمیکننا)

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:18

نظر کامل و جامعت درمورد ویندوز8 که بعضیا نصب کردن

به نظرم برین گمشین

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:20

ترم قبل که 17 واحد برداشته بودیم با بدبختی پاس شدیم ... فکر میکنی این ترم با 20 واحد چیکار میکنیم ؟؟؟ چند واحدشو میفتیم ؟؟؟

ببین معادلات که افتادیم چرا خودمون رو گول بزنیم ریاضی 2 هم زیاد خوشکل نیست از ساختمان داده چیزی نمی فهمیم اصول مدیریت هم همینجوری بهمون گیر میده کلاً از اون ترمای باحاله

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:21

یه سوال از خودت بپرس و جوابشو بده !!!

این سوال واقعاً ابتکار عملی بود برا خودشا حال کردم
------------------------------------------------------------------------------------
محمد:
نظرت در مورد عشق چیه؟
پاسخ محمد:
حرف مفته

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:26

کدومو ترجیح میدی ؟؟؟؟
1- دیگه به اهنگهای داریوش گوش نکنی !
2-بیخیال زبان و فیلمهای کره ای شی !
3-یه نفر گوشاتو بگیره بپیچونه و مجبورت کنه غذای ابکی بخوری !!!
4- تو سلف از در پاچ اب بخوری !!!

واقعاً سخته ولی من هم راه دوست عزیزم کوچکوارم علیرضا رو ادامه میدم (راستی دقت کردین دربای پارچ رو از سلف جمع کردن نمی دنین چرا؟)

[ بدون نام ] جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:29

به نظرت من بیشتر کلاسای مدارو رفتم یا تو بیشتر کلاسای معادلاتو رفتی ؟؟

به نظرم جفتمون میفتیم این مهمه بفهم

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:31

فکر کردن به اینکه لپتاپت پیشت نیست سختتره یا اینکه این هفته کوئیز امار و ساختمان داده داریم ؟؟؟؟؟؟؟

اینکه تو پیشم هستی ؟؟؟ (اینکه لپتاپم نیست این دومی رو مینویسم که کتک نخورم)

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:35

فکر میکنی احسان(هم اتاقیمون) در مورد شیرموز امروز چه واکنشی نشون بده ؟؟؟

کلی ویتامین داره براش هم خوبه تازه دیگه تا صبح هم بیدار نیست

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:46

از نظر تعداد مرتب کن !
تعداد کتابهای تاریخی که خوندی !
تعداد خنده هات در ثانیه!
تعداد تیکه هایی که به بقیه میندازی!
تعداد دلسترهایی که توی یه هفته میخری

2 3 4 1

اسماعیل جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:54

فکر میکنی رکورد تعداد سوالا بعد تو شکسته میشه ؟؟؟
اگه اره به دست کی ؟؟؟

والا نمیدونم من خودم هم فکر نمی کردم این همه سوال ازم پرسیده شه ولی فکر کنم یه نفر هست که خیلی سوال برانگیزه اون میتونه حالا دیگه بماند اسم نمی برم

فاطمه جمعه 14 مهر 1391 ساعت 22:13

1-نمیخوام تو ذوقتون بزنما،ولی سوال برانگیز بودن یا نبودنتونو با تعداد سوالای من نسنجین،چون من معمولا توی صندلی داغ ها زیاد سوال میپرسم هر چقدر هم پیش میره تجربم بیشتر میشه.سوال برانگیز بودنتون رو باید با تعداد سوالایی که بقیه پرسیدن بسنجین!

2-اییییییییی!
ببخشید با شما نبودم فقط یخده با دید شما به سوال پرسیدنام فکر کردم،از زنده بودن خودم پشیمون شدم!!!(البته خو اینم شد تجربه برای صندلی داغ های بعدی که زیاد سوال نپرسم!)

3-کدوم سوال؟من که همشونو پرسیدم دیگه!

1- من خودم از اینکه سوال می پرسین ممنونم و مچکر ولی مثل اینکه بعضیا دوست ندارن از من سوال بشه نمیدونم چرا ؟؟؟؟؟!!!!!
2- نه بنظر من سوال پرسیدنتون بهتر از ساکت نشستنه
3-

مرضیه جمعه 14 مهر 1391 ساعت 22:31

هه من نفهمیدم این حرفتون ک عشق حرف مفته با این هنوزم..... و سحری در راهه و جواب کامنت آقای صادقیان یکم در تضاد نیست؟؟!!!

نه نیست

مرضیه جمعه 14 مهر 1391 ساعت 22:32

چقد دادین به آقای باولی اینقد ازتون سوال بپرسه؟هرکس دیگه هم که دو ماه رو صندلی میشست 200تا که سهله300تا سوال ازش میپرسیدن خیلی خوشحالید اینقد ازتون سوال پرسیده شده؟
هه

والا من که پولی نپرداختم ولی خب برین توی صندلی داغ های بقیه ببینین چقد نشستن من که ناراحت نمیشم ولی دوست دارم ببینم خودتون چه فکری می کردین که این سوال رو پرسیدین ؟

مرضیه شنبه 15 مهر 1391 ساعت 01:25

وای این جریان پیرهنتون خیلی پایه بوده کاش ما هم بودیم یخده میخندیدیم پیرهنتون باز خوبه من ی سوتی از شما از روز اول دانشگاه تو ذهنم مونده اون پایه تره

کاش من خودم هم اونجا نبودم
حالا این سوتیه من که میگین چیه تا حالا با هم بخندیم

مرضیه یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 23:17

اینکه کامنتا را دیر جواب میدین:
1.میخواین کلاس بذارین
2.چند روز فکر میکنین بعد جواب میدین
3.درس میخونین وقت نمیکنین جواب بدین(مثلا مدیریت میخونین)
4.میخواین زمان بیشتری رو صندلی بشینین
5.آقای باولی مجبورتون میکنن اتاقتونا تمیز کنین بازم وقت نمیکنین
؟؟؟؟!!!!

نه وجدانن
تا همین الآن لپ تاپم خراب بود داده بودم تعمیر همین الآن به دستم رسید پس اگه تعویقی توی جوابا بود من پوزش می خواهم

زهرا دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 11:46

یک سوال:
چرا تو بیشتر کامنتا٬ به جای علامت تعجب٬ علامت سوال میذاریــــــــن احیانا؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

ببخشید شما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
والا من خودم الآن متوجه شدم ولی به احتمال زیاد به خاطر اینکه علامت تعجب زدن راحتتره

مرضیه دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 21:40

من در کل فکر نمیکنم و سوال میپرسم و حرف میزنم و این خیلی بده حالا اگه ناراحت شدین شرمنده!!!
در مورر سوتییم نمیشه گفت یخده مورد داره فقط در این حد بدونین که دانشکده زبان اتفاق افتاد بعد کلاس زبان عمومی
در مورد سلامم بیخیال شیم بهتره چون گویا خیلی سخته
در مورد نشستنتون رو صندلییم من شوخی کردم فکر نمیکردم ناراحت شین تا هر موقع میخواین بشینین به من ربطی نداره اگه منظورتون من بودم که نمیخوام از شما سوال پرسیده شه اگه توجه کرده باشین 1/4 سوالا را من پرسیدم و اینکه من یا خانوم فلاحتی بیشتر سوال پرسیدیم ما تو همه صندلی داغا خیلی سوال میپرسیدیم ولی با اسم بروبچچچچچچ حالا دیگه سایت نمیریم....

از این ناراحت شدم که فر کردین ناراحت شدم
هر چی فکر من کنم چیزی به ذهنم نمی رسه نمدونم توی دانشکده زبان چه غلطی کردم
ولی خب از شما هم ممنونم به خاطر سوال پرسیدن و منتظر سوالات بعدی شما هستیم

فاطمه دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 22:27

" بنظر من سوال پرسیدنتون بهتر از ساکت نشستنه "
خب حالا که سوال پرسیدن خوبه....

نه نترسین نمیخوام سوال بپرسم!میخواستم بگم پ منتظر سوالات شما در صندلی داغ های بعدی هستیم!
سخت نیست فقط باید جوابایی که به سوالای قبلی داده شده رو بخونین بعد سعی کنین درمورد همونا سوال بپرسین،در همین حین بالاخره سوالای دیگه ای هم به ذهن آدم میرسه دیگه!

درکل خیلی جواباتون به خودتون نمیومدن مخصوصا اینکه بخواین درمورد بعضی چیزا (به قول خودتون حرف مفت)اصلا نظرم داشته باشین!(نمیدونم شاید من اشتباه فکر میکردم)

درساه جوابا اصلاً بهم نمیاد (کامران داداش تو یه چیزی بگو . . . بگذریم)
منتظر سوالای من باشبن من همونطور که به بقیه سلام میکنم از بقیه هم سوالای خفن میپرسم ؟

فاطمه دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 23:09

من هی میخوام دیگه سوال نپرسم نیمیذارین که!!!!
این یعنی چی؟
"کامران داداش تو یه چیزی بگو . . . بگذریم"
چرا انقدر از همه چیز میگذرین؟؟

و ی سوال دیگه:
صندلی داغ چگونه بود؟


راستی توروخدا سوالاتون مثل سلام کردنتون نباشه،بیچاره طرف گناه داره بخواد سوالای خفنو جواب بده!!!!

صندلی داغ هم عالی بود آدم کلاً کنکاش روحی و فیزیکی و معنوی و . . . میشه

مرضیه دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 23:24

راستیاتش من عذاب وجدان گرفتم شدید!!!!چقد مثبت جواب میدین کامنتا را!!!

حالا چون ناراحت نشدین ادامه میدیم
از اونجایی که ما ازتون سلامی ندیدیم قطعا سواله خفنی هم نمیبینیم!!!!!!نه؟؟؟؟
به نظر مییاد خجالت میکشین سلام کنین درسته؟

بحث خجالت نیست بحث نخواستنه !!!
راستی چرا شما سلام نمی کنین اصلاً روزهای فرد شما سلام کنین روزهای زوج من ؟؟؟ OK ؟؟؟

مرضیه دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 23:28

هنوز برا مسابقات پاراالمپیک تمرین میکنین؟
راستی تو جواب یه دونه از کامنتایه من گفتین دارم برات... این یعنی الان میخواین تلافی کنین؟؟؟؟!!!

من که دیگه کلی سرم شلوغه چشم امیدمون به شماست
من آدم انتقام و تلافی کردن نیستم ولی اگه موقعیتش پیش بیاد حال میگیرم اساسی حالا هر کی میخواد باشه؟

مرضیه سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 00:04

خوبه نمیخواین و دارین نوبتیش میکنین!!!!! حالا اگه خواستین روزای فرد با شما روزای زوج با من!!!
من که قبلا هم گفتم تا شما هستین من جسارت نمیکنم(برا مسابقات)
پس خوبه که هیچوقت موقعییتش پیش نمییاد(تلافی)
هه

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 18:35

این کامنت جهت شادییه شماست چون صندلی داغتون تموم شده ولی هنوز سوالا تموم نشده!!!
نظرتون در مورد تفکیک جنسییت تو دانشگاه ها چییه؟؟؟!!!
یادم رفته بود این سوالا بپرسم!!!!

خیلی زشته
مثل اینکه بهمون بگن شما ظرفیت ندارین

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 23:56

راستی ی اصلاحییه:سوتیتون تو دانشگاه ادبیات بود نه زبان
راستی خودتون از رو صندلی پا شدین یا صندلییا از زیر پاتون کشیدن؟؟؟!!! تازه اونم به زور !!!

من که هر چی فکر می کنم نمی دونم چکار کردم !!! بگذریم !!!
من که خودم پا نشدم یه لحظه رفتم بیرون یه هوایی بخورم اومدم دیدم آخیییییییییییییییی راحت شدم نمی دونی من کلاً فقط جواب می دادم
------------------------------------------------------------------------------------
سخن آخر:
از کسانی که در این صندلی داغ از من سوال پرسیدن و یا حتی سوال و جوابهای منو خوندن کمال تشکر رو دارم و دیگر هیچ.
بد و نیک هر دو ز یزدان بود لب مرد باید که خندان بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد