وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

خطاب به زنهای ایرانی .....!

زن بودن ....




مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند...
(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم.)
مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند، یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش، چیزی دم دستم نیست احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد...
(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم.)
اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد. با خودم می گویم چه تصادفی” و دستم را جابه جا می کنم اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد...
(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم.)
پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد. کسی که باید جایش عوض کند، بایستد، جا خالی بدهد، راه بدهد و من هستم...
(تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم.)
راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند. سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم. مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است. خودم را به نشنیدن می زنم. موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود. چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند، البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم.
(تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم.)
راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد، راه می دهم. نزدیک شیشه ماشین می ایستد نیشش باز است و دندانهای زردش از لبان سیاهش بیرون زده است. “خانم ماشین لباسشوئی نیست ها”. مسافرهای توی ماشین همه نیششان باز می شود. تا برسم هزار بار هزار تا حرف جدید می شنوم و مدام باید مواظب ماشینهایی که فرمانهایشان را به سمت من می چرخانند باشم. موقع رسیدن خسته هستم، اعصابم به کلی به هم ریخته است.

(تقصیر خودم است زن جماعت را چه به بیرون رفتن!!!)

زن جماعت را چه به بیرون رفتن؟   والا

نظرات 15 + ارسال نظر
مهدیه چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 09:07

چه حقایق تلخی واقعا!!!!

آره واقعا!!

مرضیه چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 14:29

خیلی ببخشیدا ولی مردا غلط کردن از این غلطا بکنن

تا بوده چنین بوده
تا باد چنین بادا!

مرضیه چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 14:33

خیلی ببخشیدا ولی مردا غلط کردن از این غلطا بکنن

حالا چرا دوبار دوبار
یعنی انقد عصبی؟
بی خیال .....!

زهره چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 16:12

اگه زن کمبود داشته باشه و هیچ فکری توزندگیش نباشه اینطوری میشه.که نبود چنین زنی خیلی مفیدتر از بودنشه

کاش روزی برسه ما ایرانی ها
قبل از توجه به جنس مخالف بودن هم
به همنوع بودن هم توجه کنیم ...
ایتجوری ............!

فاطمه چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 20:19

مرضیه فعلا که همینه!!!!مگه نیست؟
البته زهره هم راست میگه اگه بعضی از خانوما بعضی رفتارهارو نداشته باشن آقایون دیگه اینجوری برخورد نمیکنن!!!کاش به جای خوندن بعضی درسهای اضافه و بیخود،یا یکم بهمون یاد میدادن چیجوری باید باهم برخورد کنیم.نه؟

قصد جسارت ندارم ولی یه ضرب المثل هست که میگه :
دختر تا نگه میو پسر نمیگه بیو!
امیدوارم یه روز نگرشمون نسبت به این موضوع عوض شه!

علیرضا پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 06:27

البته خانوم فلاحتی بهتر بود به جای «آقایون» می نوشتید «بعضی از آقایون» .

مهسا-م پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 09:58

این مشکل از خانوما نیست مشکل از اقایونه این دوره زمونست که جنبه ندارند با این نوع برخوردا ادعای روشن فکریشون هم میشه

البته که در مورد بعضی آقایون حق دارید !
ولی این خقیقتو نمیشه انکار کرد که
بی جنبه بودن بعضی خانوماست که بی جنبه گی بعضی آقایونو به دنبال داره!
اینطور نیست؟

مرضیه پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 11:58

اقای اصفی کاری نکنید حذفتون کنیما خیلی سر اقا بودنتون معطلید!

حذفتون کنیما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همگی باهم یا تنهایی؟

مهسا-م پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 12:11

نه اصلا قبول ندارم

چرا؟؟؟؟
مگه غیر از اینه؟

فاطمه پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 14:34

وای بله شرمنده باید مینوشتم بعضی آقایون.حواسم نبود اون موقع خب!!!!

خواهشا دیگه تکرار نشه
اخه افای صادفیان ............!

فاطمه پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 14:42

ولی این ضرب المثل شما همیشه درست نیست.من قبول ندارم

تو ضرب المثل که دیگه نمیشه دست برد آخه!
والا...

AT پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 20:24

دفه آخرتون باشه دیالوگ منو کش میرینا...والا...
(منظورم همین والاس)
ودر مورد پستتون...
باید گفت که این برخوردها قبل از اینکه خانمی میو بگه از آقایون سر میزنه...واصلا ربطی به میو گفتن خانم ها نداره...بعضی از آقایون اینقدرنفهم هستن که کلا همینجورین...تواین پستتون جایی این خانم بی جنبه بازی درآورده بود؟؟زهره جان نه در این حد زیاد،ولی خانم ها هم از این رفتارای آقایون ناراحت میشن ونمیشه که همینجور سکوت کنن وهمچنین نمیشه گفت که مشکل از خانم هاست...
بااینکه جهان درحاله پیشرفته،ولی بعضی از آقایون اصلا پیشرفتی نمیکنن و تغییری نمیکنن...
مگه شما هنوز درقرون وسطا سیر میکنین که این جمله آخروتوپست گذاشتین؟؟؟؟؟؟؟

راجع به تکه کلامتون :
بعضی جاها برا تفهیم بهتره موضوع لازمه از چنین کلمه ای استفاده بشه
و هیچ قصدی هم تو کار نبوده !................والا....!
و پست :
مخاطب من همه ی خانوما نیست!
و همه آقایونم مبرا نمیدونم !
سوال ؟
پیشرفت جهان چه ربطی به حضور اینچنینی خانما تو جامعه داره؟(تاکید میکنم منظورم همه خانما نیست!)
یعنی اگه خانما نباشن جهان پیشرفت نمیکنه ؟
و قرون وسطی چه ربطی به جمله آخر داره؟
والا.......!

مرضیه پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 21:34

من باتون شوخی کردم در مورد حذف کردن فک کنم خودتونم متوجه شدید ولی فک کنم یه سری متوجه نشدن و منتظر بودن من یه چیزی بگم و انتقاد کنن

AT جمعه 25 آذر 1390 ساعت 19:53

اگه دقت کرده باشین شماتوپست گذاشتین:
زن جماعت روچه به بیرون رفتن...
نه خانمای اینچنینی رو چه به بیرون رفتن...
منظور بنده هم به حضور این چنینی واون چنینی خانم ها در جامعه نبود...
منظور بنده از پیشرفت جهان،پیشرفت طرز فکر نوع بشریته،امایه سری هنوز نگاه متفاوت نسبت به خانم ها
وحضور اونها در اجتماع دارن...درسته اگه خانم ها هم نباشن جهان پیشرفت میکنه(وبالعکس،اگه آقایون هم نباشن جهان پیشرفت میکنه)اما نکته قابل توجه اینجاست که خودتونم مطرح کردین:ماهمه هم نوعیم
وبایدباهم درتکاپو وپویایی وپیشرفت باشیم واین تکاپوحق همه اس نه صرفاچون یک نفرمردبودفقط اونه که باید توی جامعه باشه وهمه حقها ماله اونه...منظورم ازقرون وسطا یه کنایه بود،یعنی طرز فکر قرون وسطایی،یعنی تفکر بعضیاکه فکرمیکنن زنها یه کالا هستن مثله ماشین لباس شویی وماشین ظرف شویی و...شرم آوره.

شاید بهتره اول دیدگاهمون عوض شه بعد حضور اینچنینی و اونچنینی زنها رو تو جامعه شاهد باشیم اینجوری ممکنه خدای نکرده اثر عکس داشته باشه!
بعدشم
هر کی یه طرز فکری داره
این که عصبی شدن نداره !!!!!
.......والا...!!!!

مینا زمانی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 08:37

آقای آصفی!
همه ی ضرب المثل ها که حقیقتو بیان نمیکنن!!!!!!
مثل اینی که شما گفتین که فقط در مورد تعداد نادری از دخترا که تنشون میخاره صدق میکنه!!!!!!!
ولی همیشه که اینجوری نیست!!!!!!
اینو بدونین بعضی از پسرا هر حرکتی از دخترا میبینن یا هر حرفی ازشون میشنون اون رو <<میو>> فرض میکنن و هر کاری دلشون میخواد میکنن

باشه
ما که گفتیم بعضی از آقایونم.......!
ولی در کل سعی کنین <همه>رو اعصابتون مسلط باشین !
والا.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد