سه شنبه همون روز که می خواستین برین کانون تئاتر...(22آذر)
برید به ادامه مطلب طولانیه.....
ادامه مطلب ...
برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید....
کامنت یادتون نره....به چشاتون که فشار میارین ببینین،به دستاتونم فشار بیارین کامنت تایپ کنین..
لطفــــــــــــــــــــــــــاi!
ادامه مطلب ...
ی دونه خنگ ... دوتا خنگ ... سه تا خنگ
ی دونه مرغ ... دوتا مرغ ... سه تا مرغ
ی دونه سروپود ... دوتا سروپود ... سه تا سروپود
نه ده بیستا...!
ادامه مطلب ...
اوه ه ه ه ه ...کلی تمرینای مبانیم مونده...دربه در دنباله visual studio...خانم خادم هم که هرجلسه گیر میدن تمریناتونوبفرستین...من که visual studio ندارم...هر سه شنبه یادم می افته بایدبرم اینا روبنویسم وویژوال استودیو بگیرم...هرچی هم به این درو اون در میزنم پیدانمیشه...یکی از بچه هاگیر آورده...امااون دیگه بدتر ازمن،رفته ورژن اشتباهی گرفته...گویایکی دیگه ام داره...اما جونش در میره اگه بخواد به یکی دیگه بده...خانم خادم هم که هر جلسه میخوان بیارن....اما....
فک کن..........دوماه همینجور بدون خستگی شبانه روز دنبالش می گشتم...دو سه روز پیش یه فکری به سرم رسید...گویا سوم دبیرستان کهvbکار میکردیم یه چیزایی اون موقع خریده بودم....حالا در جریان نیستم همونه یا نه؟....بعد دوماه رفتم کشوروباز کردم دیدم...به به...ویژوال استودیو ورژن 2008رو دارم 2ماهه آزگاره دارم دنبالش میگردم...عرق شرم....
زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در
راه کودکی را دید که به مکتب میرفت. از او پرسید: پسر جان چه میخوانی؟
قرآن.
گفته اند روزی بهلول در مجلس «محمد بن سلیمان عباسی»، پسر عموی هارونالرشید حاضر بود و یکنفر از علماء اهل تسنن بنام «عمر بن عطاء العدوی» که از اولاد عمر بن خطاب بود نیز در مجلس حضور داشت.
ادامه مطلب ...
اطلاعیه
سلام به همه!
مدتی نبودم ولی حالا که اومدم با ی خبر دست اول اومدم.
ادامه مطلب ...
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
ادامه مطلب ...سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن.
زندگی خود را بر چند اصل استوار کردی؟
فرمودند:
1- دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم.
2- دانستم
که خدا مرا می بیند پس حیا کردم .
3- دانستم که رزق مرا دیگری نمی خورد پس آرام
شدم.
4- دانستم پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم...