چه تنگ است و

ز دستانِ تو سنگ است و

بر این سینه که آید نظرت، آهِ بلند است و

بسی گفته به بند است.


چه دل ها که بغلتید و به خون آهوی وحشی

مگو کز سَرِ راهم تو گذشتی

به دل سخت نشستی تو، بدان این

فراوان تو خرامیدی و  رستی.


نگاهی

صنما

یار

نگاهی...