آب شرمنده عباس شد!!!

کاش مى‏گشتم فداى دست تو
تا نمى‏دیدم عزاى دست تو
خیمه ‏هاى ظهر عاشورا هنوز
تکیه دارد بر عصاى دست تو
از درخت‏ سبز باغ مصطفى
تا فتاده شاخه‏ هاى دست تو
اشک مى‏ریزد ز چشم اهل دل
در عزاى غم ‏فزاى دست تو
یک چمن گلهاى سرخ نینوا
سبز مى‏گردد به پاى دست تو
درشگفتم از تو اى دست‏ خدا
چیست آیا خون بهاى دست تو؟

السلام علیک یا اباالفضل العباس