وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

صندلی داغ !!!


مهمان صندلی داغ :


::. مینا زمانی .::

نظرات 291 + ارسال نظر
لیلا سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 20:53 http://manotoshop.eshopfa.biz/

سلام مطالب وبلاگت خیلی خوبه،لطف کن به ما هم یه سری بزن

سلام
مرسی
باشه چشم

فاطمه سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 20:56

به به سلام مینا خانم!!!!!
اول از همه بیوگرافی کامل!دیگه میدونی چیار و باید بگی ...

به نام خداوند جان آفرین
زمین آفرین آسمان آفرین

سلام به همه ی آی تی نودی ها
اینم از بیوگرافی:
نام : مینا
نام خانوادگی : زمانی
تاریخ تولد : 26 اردیبهشت ماه 72 ( 16 می 1993 )
محل تولد : اصفهان - بیمارستان شهید بهشتی (جنب هتل آسمان)
نام پدر : محمد علی زمانی (محمد صداشون میکنن)
تحصیلاتشون : فوق لیسانس برق-مخابرات
شغلشون : کارمند شرکت مخابرات
نام مادر : رضوان آقاهادی
تحصیلاتشون : دیپلم
شغلشون : خانه دار
نام برادر : عرفان
تحصیلاتش : کلاس سوم راهنماییه!

فاطمه سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 20:58

جنگ اول،به از صلح آخر!

سوالارو تا چه حدی جواب میدی؟
تا هر حدی که ازت خواسته باشیم!

آیا خط قرمزی برای پرسیدن سوال وجود داره؟
به ماچه ما کاری به خط قرمزهای تو نداریم!!!!

زیا سوال بپرسیم که ناراحت نمیشی؟

آره منم موافقه جنگه اولم.

نه تا هر حدی که خودم تشخیص بدم !!!!

خط قرمز شَدیـــــد !!!!
حالا تو پاتو بذار اونوره خط قرمزه ببین چه جوری نابودت میکنم!!!

نه تازه خوشحالم میشم!!!

MD bazdid سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 21:15

شما که صاحب سایت یا وبلاگ هستید
آیا دوست دارید آمار بازدید شما به یکباره سر به فلک بکشد
پس با ما تماس بگیرید
هر دو هزار بازدید فقط یک کارت شارژ 2000 تومانی همراه اول
اگه شک دارید امتحان کنید
البته هر کارت شارژ به مدت دو روز اعتبار دارد یعنی در حقیقت شما چهار هزار بازدید دریافت میکنید اما هر دو هزار بازدید در یک روز
البته به انتخاب خودتان میتوانید چهار هزار بازدید را در یک روز دریافت کنید
کسانی که دو بار از این امکان استفاده کنند برای مرتبه ی سوم 500 بازدید جایزه میگیرند و در مرتبه ی پنجم هزار بازدید و در مرحله ی هفتم دو هزار بازدید و همین طور به صورت تصاعدی....
فقط کافیه امتحان کنید
برای شروع یک پیام حاوی درخواست دریافت بازدید به شماره ی زیر ارسال کرده و به محض دریافت پیام تایید بازدید خود را تحویل بگیرید
09174482190

حالشا ندارم طوماردا بوخونم!!!

پارازیت سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 23:32

آیا خشششش....شخشش برای خششخششش آی تی خششششش ... خخخششش خشششخش .....
؟



آووو.... بله بله خخشششخشش رو میفرمایین !!! حق با شماست!!!
واقعن شششخخخ !!!

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 00:00

به مینا خانوم!!!!
سوالی که خودت تو همه صندلی داغا میپرسی:

اگه رییس دانشگاه اصفهان بودی اولین کاری که می کردی چی بود؟

به مرضی جون!
اینکه سواله من نی من خودم اینو از عاطفه محسنی کش رفتم فک کنم اونم از یکی دیگه کش رفته بود !!!

یه ایستگاه اتوبوس دم فنی جدید میذاشتم
تو محوطه ی دانشگاه قدم به قدم آب سرد کن میذاشتم.
(دقت کردین فقط داخل دانشکده ها آب سردکن هست؟)

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 00:01

سر جلسه ی کنکور چه احساسی داشتی؟!!
(از دو دقیقه قبل از شروع تا دو دقیقه بعد از پایانو تشریح بکن!)
وقتی رتبتو فهمیدی چه حالی شدی؟

قبل از شروعش که تا حدودی استرس داشتم
سوره ی قل هوالله رو میخوندم که یهو قاط زدم یادم رف آیه بعدیش چی چی بود !!!
وقتی هم قرآن میخوندن من قایمکی به پلاستیکه سوالا ور میرفتم
که یه جوری پارش کنم که به بعد از شروع نخوام سه ساعت به جونش بیوفتم
(من از سه روز قبله کنکور عزای همین پلاستیکه رو گرفته بودم که حالا چی جوری پِرِسشو باز کنم!!!!)
سر ادبیاتم غمــــــار خیلی بدی کردم و تو این غمار عربی و زبانمو باختم
عربی ای که همیشه بالا 80 بود.
انتهای جلسه هم من به عینه معجزه ی خدا رو حس کردم.
دو تا سوال آخره شیمیمو وقتی داشتن ورقه ها رو میگرفتن به صورت کاااااااملن شانسی و الی اللهی زدم !!! و بعدن فهمیدم درست زده بودم!
بعده کنکورم که رنگم شده بود عینه گچ !!!
تا چند ساعت تو شوک بودم!
وقتی رتبمو دیدم لحظه اول یه کم ناراحت شدم
ولی چون زیاد با اون
چیزی که فکر میکردم اختلاف نداشت از ناراحتی دراومدم

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 00:03

بارزترین ویژگیت؟؟؟(البته خودم میدونما میخوام برا بقیه هم بگی منظورما که فهمیدی س....)

منظورت کدومشه؟
سر بلند؟
سر به زیر؟
ساکت؟
سمج؟
سایلنت؟
.
.
.
کدومش آخه؟


ویژگی خوب(تعریف از خود نباشه) ---> خیر و خوبیه هـــــــمــــــــــــه رو وااااقعا از ته دل میخوام!!
ویژگی بد ---> زیادی تحت تاثیره احساساتم هستم

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 00:05

مینا خداییش تو با غذاهایه سلف سیر میشی؟؟؟؟!!!!!(هه مخصوصا امروز)

با بعضیاش آره (مثلا جوجه) با بعضیاش نه (مثلا پلو ماش امروز) !!!
امروز که دیگه ترکونده بودن به قوله عاطی رسمن ملاقشو غربال میکرد که یه وخت گوشت نریزه برامون !!!

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 00:10

مینا آشپزیت در چه حده؟؟؟؟
چه غذایی را بهتر میپزی؟؟؟؟(هه)
بهتره سوالما اینجوری بپرسم اصلا تا حالا غذا پختی که بخوای بفهمی آشپزیت در چه حده؟؟؟
اگه آره چند بارش سوخته؟؟

آشپزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هه هه !!!!
باورت میشه من تا الان به کارده آشپزخونمونم (اون گنده هه رو میگم) دست نذاشتم؟؟؟؟؟؟!!!!!

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:41

مینا از اون شکلاتا که امروز بت دادم بازم میخوای؟؟؟؟؟!!!!

آره خیلی چسبید خوشمزه بود !!!

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:44

اگه قرار بود خوابگاهی باشی،دوست داشتی با کیا هم اتاقی باشی؟

(اگه منظورت از بین خوابگاهیائه)عاطفه حجازی پور و ناهید
(اگه نه)الهام و الناز

الهام چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:46

سلام! چطوری؟

مینا! سر به زیر؟؟!! ساکت؟؟!! سایلنت؟؟!! خجالت هم خوب چیزیه!
یه چیزی بگو به گروه خونیت بخوره!!!

علیک!
آره خب !!!
میخوره که !!!!
مگه من چمه؟

الهام چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:47

مینا باور کن ربطی به قضیه اون روز نداره من این سوالو از همه پرسیدم!
بزرگترین سوتی تو دانشگاه؟
بزرگترین سوتی تو کل عمر؟

سوتی؟؟؟؟
سوتی چیه؟؟؟؟
اصلا سوتی رو با کدوم سین مینویسن؟؟؟
.
.
.
آهان منظورت سوتیه!!!!
خب تو دانشگاه که فــــقـــط یه بار سوتی دادم:
سره کلاسه ساختمان داده میخواستم بگم تابع دیستراکتور اشتباهی گفتم دیکانستراکتور
خب میدونی سوتیه خیلی بدی بود دیگه هیچ وخ از ذهنم پاک نمیشه!!!(به این میگن دو در کردن سوال کننده!!!)

بیرون دانشگاه:تابستون که رفته بودیم مشهد سواره مترو شدیم.
من و مامانم توی سالنی که بلیط میفروختن وایساده بودیم و دو رو برمونو ورانداز میکردیم(از اونجایی که اولین بارمون بود)
بعد من یه صدای خفیف اووووو عینه صدای هواپیما شنیدم
به مامانم گفتم مامان گوش کن! جل الخالق صدای هواپیما تا اینهمه زیره زمینم میرسه!!!
تیز شدیم دیدیم صدا داره نزدیک و نزدیک تر میشه که یهو من از در ورودی سالن منظره ای رو دیدم که تا دو ساعت روده بر شده بودم از خنده:
مترو بود که داشت به ایستگاهی که توش بودیم نزدیک میشد!!!!
اینم از معایب نداشتن مترو تو اصفهانه دیگه... مردم ندید بدین میشن خو....

الهام چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:48

قشنگترین صدایی که تا حالا شنیدی؟

صدای سنتور استاد اختیاری

الهام چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:48

بهترین روز زندگی؟
بدترین روز زندگی؟

روزی که دادشمو وقتی دو سه روزش بود بغلش کردم
روزی که توی جشنه تو مدرسمون ساز زدم هنوز جایزمو نگهش داشتم یه جامدادی خوشگله!

روزی که خبر فوته پدر بزرگمو شنیدم
روزی که خبر فوته مادر بزرگمو شنیدم

الهام چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:49

اگه میتونستی یه جای زندگیتو تغییر بدی کجاشو عوض میکردی؟

دوران دبستان و راهنماییمو
اصلا ازشون راضی نیستم
حس میکنم اصلا بچگی نکردم!!
اون جور که باید بهم خوش نگذشته!!!

الهام چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:51

اگه بخوای از یک تا صد از نظر مذهبی به خودت نمره بدی چند میدی؟( چون خیلی شخصیه اگه نخواستی جواب نده! )

نمیدونم شاید 10 یا 15 ...

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:51

اولین جمله ای که بعد از خوندن عبارات زیر به ذهنت میرسه:
لواشک
نمره ریاضی
تئاتر سبزیجات
همایش انتخاب واحد
فنی قدیم
پارک مطالعه
سلف
راهرویه دانشگاه ادبیات بعد کلاس زبان(اون چیزی که خودم و خودت فقط دیدیم!!!)
حراست(امروز!!!!!!!)
دریاچه
شیرینی که عاطی داد!!!!(در دانشکده علوم)
کلاس حل تمرین مبانی IT
ادامش تو کامنتای بعدی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هه

لواشک=نامردا حتی یه اپسیلونشم به من نرسید
نمره ریاضی=باحال بود ولی برا من فرق نداش(نمرم یکی بود با اصلش)
تئاتر سبزیجات=قیافه ی مسئول کانون تئاتر به ذهنم میرسه که عین ماست تو چشام زل زده بود هاج و واج !!!! کصا...ط ها...چقدر حرص خوردم!! چقد جیغ زدم وسط دانشگاه پشت تلفن!!!!
همایش انتخاب واحد=ما که گول نخوردیم...(ولی سر کاریه باحالی بود خداییش)
فنی قدیم=بهترین جای دانشگاه
پارک مطالعه=روز تولدم که خیـــــلی خوش گذشت
سلف=قار و قوره شکم و غذای بیخودی که باید بریزی توش!!!
راهرویه دانشگاه ادبیات بعد کلاس زبان(اون چیزی که خودم و خودت فقط دیدیم!!!)=آقای م.م .... (تو دلیه) !!!!
حراست(امروز!!!!!!!)=خوبه نگهبانه در بهشت نشده!!!
دریاچه=مرغابی .... (عاطی)
شیرینی که عاطی داد!!!!(در دانشکده علوم)=ینی اگه قبول کرده بودم
کمه کم سکته هه رو زده بودم!!!!
کلاس حل تمرین مبانی IT=فقط میتونم بگم

الهام چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:52

دوست داری کجای دنیا رو ببینی؟

تاج محل (هند)
اهرام ثلاثه (مصر)
برج کج پیزا (ایتالیا)

اینا واقعا محشر ترین و شگفت انگیزترین شاهکارای معماریه جهانن!!!

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:55

هر کدوم از اینا تو را یاد کی میندازه؟؟؟؟
والا...
گویا...
چههههههههههه...
شوخی بود...
کودک تازه راه افتاده
از تو میپرسند
عینک
هندزفری
when we use...
back of the class...
بادی گارد

بی کاربرد
silent
بیمیر
دست
کاری که مییفته کردم(هاهاها تو سلف)

والا...=آقای آصفی-عاطی
گویا...=آقای جعفری
چههههههههههه...=بروبچچچچچچ
شوخی بود...=آقای ایوبی
کودک تازه راه افتاده=آقای باولی
از تو میپرسند=آقای صادقیان
عینک=آقای مظفری
هندزفری=بازم آقای مظفری-
when we use...=چیزی یادم نمیاد
back of the class...=پسرای راه آهنی
بادی گارد=؟
=دوباره که آقای مظفری!
بی کاربرد=سانسور(خودشون میدونن)
silent =آقای آصفی
بیمیر=مرضیه
دست=ر.س(خودت میدونی کیا میگم)
کاری که مییفته کردم(هاهاها تو سلف)=فاطی

مرضیه چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 20:58

بهترین خاطرات از دانشگاه؟؟؟؟؟؟؟
اولین خاطرات از دانشگاه؟؟؟؟؟

جشن تولد خودم تو پارک مطالعه!
جشن عید کلاس خودمون!

روزی که رفتم پای تابلو کیک پختم که واقعن میخواستم منفجر شم از خنده ولی حسابی کنترل کردم خندمو (چقدر استاد جدی گرفته بووود!!)

علیرضا چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 22:26

دانشگاه ادبیات !! کجا میشه ؟!

همون جاییه که امتحانای ادبیاتشونو تو دانشکده فنی شون میدن!!!!!
(در ضمن یه جاییه که همه کسو راه نمیدن که ...)

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:25

یعنی مرسی بابت "کاری که افتاده"!!!!!...دارم برای تک تکتون!بیاین دانشگاه.ی کاری نکنین قضیه چشم تو چشمو بگما!یا موسو،یا الهام جان اصرارت برای عکس گرفتنو،یا موج مکزیکی و...رو

ی سوال مینا تو همیشه به داداشت میگی"آرمان جا"؟!!!

"کاری که افتاده"؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم کامل بنویس: کاری که افتاده کردم!!!!!!!!!!
عمرن جرئت کنی لو بدی!

"آرمان جا"؟؟؟؟؟؟
منظورت عرفان جانه؟؟؟؟
نه اصلا !!!!
گاهی اوقات بهش ابراز احساسات میکنم ولی اکثر مواقع در حالت جنگ به سر می بریم!!!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:26

از این به بعد کیف کولیتو میخوای چیجوری بندازی که مشکلی نداشته باشه؟

روز قیامت که با زبون آتیش باهات حرف میزنن میخوای چ جوابی بدی؟

نمیدونم والا.... یه کش یا طناب بهش می بندم از گردنم آویزونش میکنم یا شایدم غلاده (قلاده؟) بهش ببندم عین سگ بکشونمش دنباله خودم!!!!
فک کنم این جوری برم تو بهشت !!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:27

احساست رو بگو از اینکه دو روز دیگه مونده تا 22ام مشهور!(فقط خواهشا ی 60 بار از رو جمله هات بخون تابلو نشه قراره چه اتفاقی بیوفته!)

هم استرس دارم هم خوشحالم !!!
همین الان تو سایتشون بودم 22ام مراسمی در کار نیس 30ام مراسمه!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:29

مینا خداییش اون روز که جلو مسئول کانون بهم زنگ زدی و من قطع کردم گوشیو،نفهمیدی امکان داره سرکاری باشه؟
و اینکه دقیقا چی شد که فهمیدی سرکاری؟
و بازهم"آدم کچل شه نامرد نشه!!!!!!"

تو قطع نکردی اگه یادت باشه دفه اول زنگ زدم جواب ندادی و بعدشم که دو باره زدم خاموش بود گوشیت و من پیش خودم گفتم لابد شارژ باطری گوشیش تموم شده(خـ... بر سـ... من که به تو اعتماد داشتم!!!!)

هیچی دیگه از کانون که اومدم بیرون و بت زنگ زدم دیدم داری هر هر میخندی فهمیدم جریان سر کاری بوده و شروع کردم جیغ و داد کردن!!!! ولی خداییش همه (همه که میگم ینی همه ها) قضیه رو باور کرده بودنااااا... ولی من بودم که رفتم و اقدام کردم و قربانی ماجرا شدم!!!
حتی سه نفر دیگه(سیما-عاطفه.م-منیره حیدری) هم دنبال من تو کانون بودند منتها چون زبونشونو موش خورده بود من رفتم با مسئوله روبرو شدم !!!!!

باید حالتونو یه جوری میگرفتم!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:30

نظرت درمورد زرشک پلو با مرغ سلف؟

هم بد مزه هم بو گندو!!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:31

بهترین کادوی تولدی که گرفتی؟

سه تا النگو!
و همچنین اون گردنبنده و ست مانیکور که بروبچچچچچچه عزیزم بهم دادین!!!!!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:43

نظرت در مورد اینا:
1-مسابقه والیبال
2-عکس هایی که الهام برامون فرستاد
3-جواب من که برای الهام فرستادم
4-نیلوفر وقتی میخواد عکس بگیره
5-پارک مطالعه
6-خانوم سی شارپیه
7-مجوز بهشت

حالا الان دیگه چیزی یادم نمیاد فکر میکنم بازم میپرسم

1-مسابقه والیبال=بروبچچچچچچ که گوله اعتماد به نفسن
2-عکس هایی که الهام برامون فرستاد=پکیده بودم از خنده!
3-جواب من که برای الهام فرستادم=اونو که دیگه کم مونده بود کیبوردو گاز بزنم از زور خنده!
4-نیلوفر وقتی میخواد عکس بگیره=آدمو دیوونه میکنه تا کارشو تموم کنه!!!!
5-پارک مطالعه=گفتم که جشن تولدم خیلی خوش گذشت
6-خانوم سی شارپیه=ینی مرضیه هم مثه خودمه وقتی هول میشه کنترل زبونشو از دست میده یه گندی میزنه!!!
7-مجوز بهشت=لابد چادره دیگه از نظر گیر بده ها البته!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:47

هات چاکلت کدوم بهتره؟
تریا سنگی
تریا متین
تریا جزیره

خب تریا سنگی دیگه !!!!
البته من هات چاکلت تریا متینو نخوردم!!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:48

ی سوال تو ذهنم مونده،روز اول چه فکری کردی رفتی کاسه و آرد و شیر و اینا پا تابلو کشیدی آخه؟!

هیچی دیگه دیدم سواله یه نمه چرت میزنه منم که تو چرت و پرت جواب دادن استاد برم یه خورده نقاشی بکشم بخندیم دور هم !!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 12:40

کدومو بیشتر دوست داری؟
1-نقاشی
2-خطاطی
3-موسیقی(سنتور به طور خاص)
4-آشپزی
5-برو بابا حال داری!

3
1

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 12:41

وقتی بهت میگن "خانم آراسته"یا به سیما میگن"خانم زمانی"چه حسی بهت دست میده؟


اگه یادت باشه سر همین موضوع تو کلاس مبانی آی تی شوک عظیمی بهم وارد شد ینی رسمن یه سکته ناقص زدم!!!!

ولی ما اصلا شبیه هم نیسیم!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 12:43

شنیدم بچه که بودی خیلی ساکت و مظلوم بوی،آره؟

بچه که بودی،برای پیاده روی روی اعصاب مامان و بابات چیکار میکردی؟

هــــعـــــی تا حدودی !!!!

غذا نمیخوردم !!!!
البته نه اینکه بخوام اعصابشونو خورد کنم ولی خب دلم نمیخواس بخورم که همین مامانو بابامو عصبی میکرد!!!!

فاطمه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 12:46

چرا مینا اون موقع که فهمیدم جلو مسئول کانون بهم زنگ زدی پیچوندمت و زود دیگه گوشیو قطع کردم!!!!!

آقا مینا این تو رو یاد چی میندازه؟
مگه معتادها هم عاشق میشن؟!
یادته قیافه ماها وقتی اینو گفتی چه شکلی شد؟
آهان ی چیز دیگه،نظرت در مورد"حیف بوق"چیه؟!

خب مگه معتادا عاشق میشن؟؟؟؟!!!!!

این جوری:

ینی الهام(دختر داییت)بنده ی خدا رو شستم پهن کردم رو بند خشک شه!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 12:50

مینا یعنی به دنیا اومدن داداشت بهترین خاطرته؟؟؟ منم یه روزی همین فکرو میکردم (البته در مورد خواهرم) ولی بعد چند سال فهمیدم بدترین خاطرمه!!!!


تو این دنیا انجام چه کارایی رو دوست داری؟

آره خب اون روز خیلی حس خوبی بود ولی خب گذشته ها گذشته...!!!

آهنگ گوش کردن
نقاشی کردن
درس دادن
.
.
.
آهان راستی در یخچالو باز کردن!!!!
دقت کردین حتی اگه چیزیم از توش برنداریم ولی کیف میده!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:07

مینا! آخه روز روشن داری دروغ میگی؟ آخه اون سوتی بود تو نوشتی؟ همه بچه های کلاس حداقل حداقل 3 تا سوتی از تو یادشونه!

کی؟ کی یادشه؟
آقا رو در رو میکنیم!!!!
من که چیزی یادم نمیاد!!!!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:08

اگه بخواستی یه خصلت درونی خودتو تغییر بدی کدومشو عوض میکردی؟

ولوم صدامو میوردم پایین!!!!

همین ولوم خیلی جاها کار دستم داده!!!!
در جریانی که؟ !!!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:09

اگه بابات دو هفته برن ماموریت تو چه جوری زندگی میکنی؟ ( اگه نخواستی تایید نکن! )

مثه بقیه زندگیمو میکنم دیگه !!!!
و روز شماری میکنم تا برگردن!!!!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:10

از بچگیت یه خاطره توپ بگو!

دو تا از دوستان بابام نایینی هستند چند باری ما و بقیه دوستان رو دعوت کردن خونه مادرشون!!!
هر دفعه میرفتیم خیـــلی خوش میگذشت
با بچه هاشون دور هم جمع میشدیم رو تپه ها مسابقه میدادیم.
با گل قلعه می ساختیم.
مادرشون نون میپختن با پنیر محلی میزدیم تو رگ خیـــــلی میچسبید!
شبا هم کنار استخر خونشون جمع میشدیم برامون تار یا سنتور میزدن !!!!
واقعا خاطرات خوبی بود!!!!
حیف که گروهمون دیگه اون انسجام سابقو نداره!!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:11

اگه روز جشن تو برا مسابقه انتخاب میشدی چی کار میکردی؟

قطعا نمی رفتم چون من اون روز لنز گذاشنه بودم به چشمام!!!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:12

با دیدن آینه یاد چی میفتی؟

یاد جزوه معادلات!!!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:16

چی تو جامعه خیلی آزارت میده؟
اگه رئیس جمهور بودی چی کار میکردی؟

وضعیت افتضاح اقتصاد مملکت
فساد مدیریتی و اداری که بابام ضربه های زیادی ازش خوردن!!!

همون دوتا معضل بالا رو حل میکردم کلی ملت دعا به جونم بکنن مطمئنن اینجوری عمل نمیکردم که کلی نفرین و آه پشت سرم باشه!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:17

بهترین فیلم؟
بهترین خواننده؟
بهترین بازیگر؟
بهترین کارگردان؟
بهترین سریال؟
بهترین ساز؟
بهترین غذا؟
بهترین مکان؟
بهترین دوست؟

بهترین فیلم؟
نفوذی-مارمولک-جدایی نادر از سیمین
بهترین خواننده؟
از بین اون ور آبیا:داریوش-گوگوش
از بین این ور آبیا:
تو زمینه پاپ:احسان خواجه امیری
تو زمینه سنتی:علیرضا قربانی
بهترین بازیگر؟
از بین پیش کسوتا:استاد پرویز پرستویی-استاد فریبرز عرب نیا
از بین جوون ترا:شهاب حسینی-لیلا حاتمی
بهترین کارگردان؟
قطعا داوود میر باقری
بهترین سریال؟
از بین سریالای الف ویژه:مختار نامه
از بین اجتماعی ها:میوه ی ممنوعه-شیدایی
از بین طنزها:مرد هزار چهره
بهترین ساز؟
قبلنا میگفتم ویولون الان میگم سنتور
بهترین غذا؟
چلو کباب-پیتزا
بهترین مکان؟
میدونه نقش جهان
بهترین دوست؟
هدی-الهام

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:18

کجای اصفهانو خیلی دوست داری؟

میدون نقش جهان!!
هر چهار گوشش شاهکار معماریه!!!!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:19

تا حالا عاشق شدی؟

نه!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:19

دوست داری از نظر روحی شبیه کی باشی؟

مطمئنن باید کسی رو بگم که از هر لحاظ میشناسمش! پس خودم!

الهام پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:21

تو دبیرستان از چه درسی خوشت میومد؟ از چه درسی بدت میومد؟
تو دانشگاه چی؟

فیزیک 2 و حسابان و همچنین ادبیات(البته به جز تاریخ ادبیاتش که آدمو دیوونه میکنه)

عربی و جغرافی و تاریخ

از برنامه نویسی خوشم میاد ولی استعدادم توش صفره
گسسته و آمار و مدار منطقی رو هم که دوس دارم

فیزیک 2 و آز فیزیک و مبانی آی تی

مرضیه پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 13:51

مینا جان تا حالا دوست پسر داشتی؟؟؟چند تا؟؟؟؟اسماشون چی بوده؟؟؟؟خوب بودن؟؟؟دوسشون داشتی؟؟؟



مرضیه ببند !!!!
ینی من دستم به تو برسه!!!!
شده شنبه که حتی کلاسم ندارم پا میشم میام حساب تو یکی رو برسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد