وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

در حوالی بساط شیطان

در حوالی بساط شیطان

دیروز شیطان را دیدم . در حوالی میدان ، بساطش را پهن کرده بود ؛ فریب می فروخت. مردم دورش جمع شده بودند ، هیاهو می کردند و هول می زدند و بیشتر می خواستند . توی بساطش همه چیز بود ؛ غرور ، حرص ، دروغ و خیانت  جاه طلبی و قدرت. هر کس چیزی می خرید و در ازایش چیزی می داد . بعضی تکه ای از قلبشان را می دادند و بعضی پاره ای از روحشان را . بعضی ایمان هایشان را می دادند و بعضی آزادگی شان را .

شیطان می خندید و دهانش بوی گند جهنم می داد . حالم را بهم می زد ، دلم می خواست همه ی نفرتم را توی صورتش تف کنم .

انگار ذهنم را خواند ؛ موذیانه خندید و گفت : من کاری با کسی ندارم ، فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا می کنم ؛ نه قیل و قال می کنم و نه کسی را مجبور می کنم چیزی از من بخرد ، می بینی آدم ها خودشان دور من جمع شده اند .

جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیک تر آورد و گفت : البته تو با اینها فرق می کنی . تو زیرکی و مومن . زیرکی و ایمان آدم را نجات می دهد . اینها ساده اند و گرسنه . به جای هر چیزی فریب میخورند.

از شیطان بدم می آمد . حرف هایش اما شیرین بود . گذاشتم که حرف بزند. و او هی گفت و گفت و گفت.ساعت ها کنار بساطش نشستم تا این که چشمم به جعبه ای عبادت افتاد که لا به لای چیزهای دیگر بود . با خودم گفتم : بگذار یک بار هم شده کسی چیزی از شیطان بدزدد . بگذار یک بار هم او فریب بخورد .

به خانه آمدم و  در جعبه ی کوچک عبادت را باز کردم . توی آن اما جز غرور چیزی نبود . جعبه ی عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت . فریب خورده بودم .

دستم را روی قلبم گذاشتم ، نبود.فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام .

تمام راه را دویدم، تمام راه را لعنتش کردم ، تمام راه خدا خدا می کردم. می خواستم یقه ی نا مردش را بگیرم ، عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم .

به میدان رسیدم شیطان اما نبود.

آن وقت نشستم و های های گریه کردم ، از ته دل.

اشک هایم که تمام شد بلند شدم ، بلند شدم تا بی دلی ام را با خودم ببرم ، که صدایی شنیدم .... صدای قلبم را.

پس همان جا بی اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم؛ به شکرانه ی قلبی که پیدا شده.

نظرات 6 + ارسال نظر
سامانه پیام کوتاه ویژه یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 10:55 http://sms-ir.com

سلام سامانه پیام کوتاه + شارژ اولیه رایگان + تخفیف تا ماه شعبان فقط 4000 تومان تحویل بصورت آنی و لحظه ای :: فرصت را از دست ندهید ! امکانات هم می تونید اینجا ببنید : http://sms-ir.com/blog/wp-content/uploads/Infographic21.jpg برای سوال و ارتباط می تونید با ایدی یاهو در سایت صحبت کنید. موفق باشید

AT یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 11:02

خیــــــــــــــــــــــــــــلی قشنگ بود!!جای تامل داره !!

محمدی یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 11:56 http://90-uni-entrance.blogsky.com/

سلام

من هم از ورودی های نود هستم ولی در دانشگاه شاهد تهران!

وبلاگتون رو در به رو روز شده های بلاگ اسکای پیدا کردم.

با تبادل لینک موافقید؟

الهام دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 15:20

مچی الناز جان

خواهش میکنم عزیزم
قابل شما رو نداشت

فاطمه پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 11:02

ممنون الناز خانووم.

قابل شما رو نداشت عزیزم

مینا شنبه 31 تیر 1391 ساعت 13:43

بسی تاثیر گذار بووود !!!
ممنون عزیزم!

خواهش میکنم خانوم مهندس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد