وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان

وبلاگ دانشجویان it ورودی 90 دانشگاه اصفهان

صندلی داغ 9


...::مهمان صندلی داغ این هفته::..


سیما آراسته


نظرات 117 + ارسال نظر
فاطمه چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 18:33

سلاااااام!
بیوگرافی لطفا!

سلام من سیما اراسته فرزند سعید اراسته هستم
۱۹ ساله از اصفهان
نام مادر :زهرا جعفری
متولد :۶/۴/۱۳۷۲
البته تیر ماه ۱۹ ساله میشم
دو عمو و دوتا دایی دارم و یک خاله ویک عمه
رنگ سبزابی را خیلی دوست دارم به شدت طرافدار استقلال هستم
مادرم را خیلی دوست دارم و عمه ام تو دنیا تکه خالمم همین طور
شغل پدر :بازنشسته ذوب اهن
شغل مادر:بازنشسته فرهنگی
بیوگرافی از این کاملتر

فاطمه چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 18:36

اولین رشته ای که انتخاب کردی؟

اینو که خواجه حافظ شیرازیم میدونه
مهندسی پزشکی (بیوالکتریک)

AT چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 22:34

نام
پیشه
قصدت از دخول به دانشگاه؟!


سیما این واقعا خودتی؟

ببخشید یه بخشیشو یادم رفت جواب بدم
قصدم از ورود به دانشگاه رسیدن به هدفیه که یکم ازش دور شدم و کارم سختتر شده و تلاشم اصلا کافی نیست
بله باقالی خودمم.

مینا پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 13:46

تلاشت اصلننننن کافی نیس؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
سیما جون تو که دیگه داری خودتو خفه میکنی!!!
دیگه بیشتر از این ؟؟؟؟؟؟؟؟
از دست میریـــــــــااااااا....!!!!


روزی چند ساعت درس میخونی؟؟

شاید تو این طوری فک کنی ولی من فک میکنم تلاش کافی یعنی چیزی که تو را راضی کنه در مورد ساعت درس خوندنم هم باید بگم اولا خوب خوندن مهمه احساس میکنم از وقتی اومدم دانشگاه خوب درس نمی خونم توی دبیرستان کیفیت درس خوندنم بهتر بودم ساعت نگرفتم ولی دوست دارم مثل تو با کیفیت درس بخونم

عاطفه پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 16:34

سیمــــــــا ؟؟!!!

سلام...
اگه قرار باشه ی باره دیگه به دنیا بیای دوست داری
1.تو کدوم کشور باشی
2.تو کدوم دانشگاه
3.چه رشته ای
4.چه جنسیتی داشته باشی؟

۱.دوست دارم مسلمان باشم ولی تو ایتالیا یا امریکا یا انگلستان ولی بیشتر ایتالیا .
۲.اکسفورد یا MIT
3.این خیلی سوال سختیه چون تو خارج همه رشته ها ارزش دارن و البته بازار کار اول IT می خوندم بعدمهندسی پزشکی
4. اگه هزاران بار به دنیا بیام دوست دارم دختر باشم فقط همین

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 22:48

به به سیما خانوم از این طرفا ...؟!!!
درس و تحقیق و مطالعه و بررسی و از این حرفا ... را گذاشتی اومدی وب...

عاطی داشتی قرینه رو !
عجب قرینه ای داری تو فک و فامیلو کلا بیوگرافیت!!!

عزیزم لطفا قبل از درج نظر خود اسم خود را بنویسید راجع به قرینه باید بگم بله ولی خوب می دونی از این قرینه تا ان قرینه یک دنیا فاصله است
بله عزیزم من درس و تحقیق و ول کردم نشستم سوالا شما را جواب بدم ولی گویا شما دست بردار نیستید تا حالا فقط ۶ سوال از من پرسیدیدخجالت نمی کشید
راستی می خواستم بگم یه چیزی را تو بیوگرافیم یادم رفت بگم
اونم اینه که یه داداش دارم از خودم کوچیکتر به اسم ارمان ده سالشه

اسماعیل جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 13:59

در چه صورتی حاضر میشین از در پارچ آب بخورین؟؟؟؟

در صورتی که تو شرایط اقای صادقیان باشم

اسماعیل جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 14:08

1-تو زندگیتون از چی میترسین ؟(حیوان و ...)
2-بدترین سوتی تو دانشگاه؟
3-بدترین سوتی تو عمرتون؟
4-آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟(بدلیل کمبود سوال)

۱.تو زندگیم دربین حیوانات از مارمولک و مار خیلی می ترسم.
ولی تو انسان ها از دبیر فیزیک پیشمون خانم سهرابی
و تو فرشته ها از پدرم خیلی می ترسم شاید بهتر باشه بگم حساب می برم
۲.راستش درس یادم نمی یاد اگه شما چیزی ازم دیدید بگید
۳. بدترین سوتی تو عمرم ماله وقتی بود که یکی از استادام گفتن لپ تاپ را روشن کن و من بلد نبودم البته این ماله خیلی وقت پیشه
۴. چرا دقیقا چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اسماعیل جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 14:10

1-سخت ترین لحظه زندگیتون؟
2-لذت بخش ترین لحظه زندگیتون؟

۱. سخت ترین لحظه عمرم ماله وقتیه که نوار قلب پدربزرگم که به اندازه بابام دوستش داشتم جلوی چشمام صاف شد و یه صحنه ی وحشتناکه دیگه ماله وقتیه که دیدم پدبزرگمو تو قبر میذارند و روش خاک میریزند احساس کردم یه تیکه از وجودم کنده شده
۲. لذت بخشترین لحظه دیروز که عقد یکی از اقوام نزدیک بود اتفاق افتاد

نیلوفر جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 16:03

به به سیما خانوم از این طرفا ...؟!!!
درس و تحقیق و مطالعه و بررسی و از این حرفا ... را گذاشتی اومدی وب...

عاطی داشتی قرینه رو !
عجب قرینه ای داری تو فک و فامیلو کلا بیوگرافیت!!!

یادم رفت اسممو بنویسم

AT جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 21:41

اون قرینه هه ماله نیلوئه ؟؟؟!!!

علیرضا جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 23:40

اگه رئیس دانشگاه اصفهان بودین اولین کاری که میکردین چی بود ؟

اولین کار یه ایستگاه دمه در دانشگاه می ساختم و یکی دم فنی جدید
در های فنی را باز می کردم
برای رشته ها دانشکده جدا می ساختم
و شرایط تغییر رشته را تو دانشگاه باز تر می کردم
و وام های دانشجویی را زیاد تر می کردم اخه با ۲۰۰ هزار تومان پول پفکم نمی دن
درب شرقی را هم یکم به درب شمالی نزدیکتر می کردم یعنی یکی دیگه می ساختم

علیرضا جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 23:48

این چوب بستنیا رو مهندسای پزشکی درست میکنن دیگه ؟؟!

در واقع این کار مربوط به گرایش بیو متریاله یا شاید اصن ربطی به مهندسی پزشکی نداره ولی گذشته از این ها هیچی ای تی نمیشه

سیما شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 00:00

نه ولی واقعا یه چیزی خجالت نمی کشید به من که رسیده سوالاتون ته کشیده تا من باشم گول این فاطی را نخورم

مینا شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 00:44

آهنگ مورد علاقه؟
خواننده ی مورد علاقه؟
کتاب مورد علاقه؟
شاعر یا نویسنده ی مورد علاقه؟
فیلم مورد علاقه؟
سریال مورد علاقه؟
بازیگر مرد مورد علاقه؟
بازیگر زن مورد علاقه؟
غذای مورد علاقه؟

تا دیگه تو باشی از کمود سوال ننالی!!!

نخواستم محسن یگانه
محسن یگانه
چشمهایش
مولوی
گام های معلق
پایتخت
مهدی پاکدل
بهنوش طباطبایی
ماهی بعد از ان ابگوشت

الهام شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 16:03

چی توی جامعه خیلی آزارت میده؟

دروغ و بی ایمانی

الهام شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 16:10

تاثیر گذارترین شخص توی زندگیت کی بوده؟

دقیقا نمی تونم بگم ولی بعضی وقت ها سرنوشت بزرگان را خوندن تو زندگیم خیلی تاثیر می ذاره

الهام شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 20:24

اگه بتونی به عقب برگردی کجای زندگیتو تغییر میدی؟
دوست داشتی اسمت چی بود؟
اگه بهت میگفتی یه جای دنیا رو تغییر بده کجاشو تغییر میدادی؟

اون لحظه ای که کنکور دادم و و طول دوران دانشگاه را تا قبل از ان اشتباهات کمتری تو زندگیم داشتم
دوست داشتم اسمم اوا یا رها بود ولی سیما را هم دوست دارم چون به فامیلم می خوره ولی به خودم نه سیمای اراسته =چهره زیبا
اگه می تونستم از همه جای دنیا فقط ایران را تغییر می دادم اخ اگه میشد فکر این مردم را عوض کرد اگه میشد ایران را یه کشور پیشرفته کرد

فاطمه شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 20:40

1-یعنی واقعا اگه توی شرایط آقای صادقیان باشی حاضری از در پارچ آب بخوری؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

2-به من چه که بچه ها نمیان؟!!!وایسا میدونم چیکار کنم!

3-الهام جان سوال منو کش رفتی؟!

4-اون روز که داشتی جلوی فنی جدید کله مارو میخوردی که این رشته رو نمیخوام و...(خودت میدانی!!) منم داشتم گلومو پاره میکردم که سیما بس کن،فکر میکردی برسی به اینجا که بگی اگه ی بار دیگه به دنیا بیام اول آِ تی بعد م پزشکی میخونم؟؟؟

تا وقتی با یک نفر اشنا نشده بودم زندگیم این قدر تغییر نکرده بود و تاوقتی خودم به این رشته علاقه پیدا نکرده بودم هر کی هر چی می گفت ناراحت میشدم ولی حالا اگه خدا بگه ای تی بده من میگم خوبه چون حالا می دونم می خوام چی کار با زندگیم بکنم

فاطمه شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 20:41

الان شما این فرصت رو دارین تا توی چند خط از مامانتون بابت این همه سال تحمل کردنتون تشکر کنین!

فاطی
مامان جون عزیزم تو را با هیچ چیز دنیا عوض نمی کنم خیلی دوستت دارم

فاطمه شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 20:44

ی سوال خیلی مهم!
اون پستی که قرار بود اوایل نویسنده شدنت تو وبلاگ بذاری چی بود؟

همه ای تی می خواستن
اون موقع ها چون از رشتم متنفر بودم می خواستم بگم هیچ کس از کلاس این رشته را نمی خواست به راستی ای تی که این قدر خوبه چرا طرفدار نداره

فاطمه شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 21:01

بهترین/بدترین خاطره دوران دبیرستان؟

بهترین: ماله وقت هایی بود که جایزه می گرفتم
بدترین:ماله وقتیه که با مدیر مدرسه دعوام شد

فاطمه شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 21:02

بهترین/بدترین خاطره تو دانشگاه؟

بهترین:ماله وقت هایی که با شما سپری می کنم
بدترین:ماله وقتیه که می خوام پروژه تحویل بدم

فاطمه شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 21:05

آ[رین سوالی که امروز میپرسم(امشب!):

امروز با کی چشم تو چشم شدی؟!!!

فاطمهههههههههههههههههههههههههه
با همون که می دونی

الناز دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 20:53

سلام عزیزم
خیلی خوشحالم که نظرت در مورد رشته ات عوض شده
خیلی دوست دارم بدونم فردی که کمکت کرد کی بوده؟!؟!؟!؟!؟!
حالا رسیدی به اینکه خدا خیلی بهتر از خودمون صلاح ما رو میدونه؟

اون کسی که به من کمک کرد یه مهندسه بسیار با کمالات و روشن فکره که تو نمی شناسیش
اره تو راس می گی

مرضیه دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 22:59

چند بار تا حالا آشپزی کردی؟
چیا؟
چندبارش سوخته؟
چیو بهتر میپزی؟
کلا چه غذایی دوست داری؟

من اصولا زیاد اشپزی می کنم چون دوس دارم
چیز های سرخ کردنی زیاد می پزم
ماکارونی ابگوشت ماهی سوپ وخورشت الو
اصولا تا حالا کتری زیاد سوزوندم ولی غذا نه همیشه کتری را روشن می کنم تا چایی بخورم ولی از خستگی خوابم میبره و کتری می سوزه از بوی سوختنش تو خواب بابام بیدار میشه و ...
ماکارونی چون زیاد می پزم
اونو که گفتم ماهی خیلی دوس دارم

مرضیه دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 23:01

اگه قرار بود خوابگاهی باشی،دوست داشتی با کیا هم اتاقی باشی؟

با بروبچچچچچ
از بین غیر بروبچچچچچ زهره و راضیه و مهدیه

مرضیه دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 23:02

ترینها:
شجاعترین:
شیطون ترین:
قابل اعتماد ترین:
مهربونترین:
زورگوترین:
باهوشترین:
ساکت ترین:
رک ترین:
اخمو ترین:
مرموزترین:
بی مزه ترین:
خرخون ترین:
ساده ترین:
با معرفت ترین:
پرروترین:
منفی ترین:
مثبت ترین:

در ابراز نظر مینا
فاطی و عاطی
الهم
فاطمه
اقای ایوبی
از بین خانم ها فاطی و عاطی البته باز هم هستن (الهام و مینا )تو هر زمینه ای یکی باهوشه ولی از بین اقایان اقای باولی
اقای اصفی
نیلوفر
موردی یافت شد ولی می ترسم ناراحت بشن
عاطفه محسنی
موردی یافت نشد
از خانم ها عاطفه محسنی از اقایان :اقای باولی و اقای روشن
عاطفه حجازی
فاطی
موردی یافت نشد
هست ولی می ترسم ناراحت بشه
الهام و الناز

مرضیه دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 23:03

از بین بچه های کلاس وزرای کابینه دولت رو انتخاب کن:
وزیرفرهنگ و ارشاد:
وزیر جنگ:
وزیرارتباطات:
وزیرامور خارجه:
وزیر آموزش وپرورش:
وزیراقتصاد:
وزیربهداشت:
وزیر تعاون:
وزیر کشاورزی:
وزیر نفت:
وزیر علوم:

راضیه
اقای ایوبی
اقای صادقیان
خودم
فاطی
اقای ایوبی
مینا
نیلوفر
الهام
اقای ایوبی
منیره حیدری

مرضیه دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 23:06

اگه میتونستین 4 نفرو تبخیر کنین از بین بچه های کلاس کیارو تبخیر میکردین؟

اقای مظفری
اقای ایوبی
خودت
نیلوفر

مرضیه دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 23:11

فکر میکنی نظر دیگران در موردت چیه؟
نظر من که کاملا منفییه

بهتر بگم نظر دیگران راجع به خودم اصلا برام مهم نیست

مرضیه دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 23:15

سیما دیگه برات ترکوندما
خوبه؟

خودت چی فک می کنی

علیرضا سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 15:12

نظرتون راجع به دین ؟

اصل دینمو خیلی دوس دارم همین طور که گفتم به مسلمان بودنم افتخار می کنم و دوست دارم اگه یه بار دیگه به دنیا می یومدم باز هم مسلمان باشم

فاطمه سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 21:10

تو دبیرستان از چه درسی متنفر بودی؟
از چه درسی خوشت میومد؟

زبان فارسی
به شدت فیزیک۳ و حسابان

فاطمه سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 21:12

میدونم جوابت چیه ولی بازم میپرسم:
چند بار از مدرسه فرار کردی؟(نه ی سوال دیگه اصلا فکر فرار به سرت زده بود؟!)

اگه منظورت جیم زدنه این کارو وقتی اومدم دانشگاه یاد گرفتم
نه تا حالا به ذهنم نرسیده بود راست می گی ها

فاطمه سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 21:14

جالب ترین اظهار نظری که راجع به رشتت شنیدی؟

این که بازار کار ای تی خرابه و در اینده می رم کافی نت می زنم

مینا سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 22:04

خیلی دوس دارم به این دیدی که بهش رسیدی برسم ولی اصلا تواناییشو تو خودم نمیبینم!
برای فراموش کردن عشقم احساس ضعف شدیدی میکنم!
من فکر میکنم چون آی تی و مهندسی پزشکی یه جورایی در آینده ی تحصیلیت میتونن به هم مرتبط بشن تو عاشق رشتت شدی.
فکر میکنی اگه عشقت با آی تی زمین تا آسمون تفاوت داشت (مثلا معماری) بازم عاشق آی تی میشدی؟
تو رو خدا صادقانه و واقع بینانه جواب بده!
یعنی واقعا خودتو بذار جای من!

مرد راهی اگر بیا و بیار
منظورم اینه که اگه عاشق واقعی باشی هرگز تسلیم سرنوشت نمی شی
بهترین راه برای زندگی اون راهیه که تو را راضی کنه
هیچ وقت نمی تونم جای تو تصمیم بگیرم فقط اینو بدون حتی اگه جای تو بودم یه روزی به اول خط برمی گشتم تا معماری بخونم
نمی خوام ناراحت بشی ولی اگه جای تو بودم ای تی را رها می کردم
یا ای تی می خوندم و دوباره از اول شروع می کردم ولی به هر حال من وقتی تغییر کردم که فهمیدم می خوام با زندگیم چی کار کنم تو هم اگه اینو بفهمی و با خودت حلاجی کنی مشکلاتت حل میشه مینا جون
ولی خوب ناگفته نمونه که من درون تو استعدا د زیادی برای موفقیت در ای تی می بینم یه مشکله دیگه اینه که اگه تو به رشتت علاقه نداری مشکل از تو نیست دانشگاه جای علاقه مند شدن به رشته نیست بلکه بر عکس تو را از رشتت متنفر می کنه
پس برو دنبال راهی بگرد که به ای تی علاقه پیدا کنی این استاد ها نمی تونن تو را علاقه مند کنند

الهام سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 22:59

از کی تو این دنیا بیشتر از همه خوشت میاد؟
از کی بدت میاد؟
اگه بخوای یکی از اخلاقیات بدتو نام ببری کدومو میگی؟
اسم بهترین دوستت؟

مامانم
موردی یافت نشد
الهام نوبت منم میرسه ها
شاید یکم کم صبرم
مامان زری

مرضیه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 00:04

باشه سیما حالا دیگه منا تبخیر میکنی؟
نیلو تو تبخیر شدنم دست از سرم برنمیداری سیما لااقل حالا ک قراره تبخیرم کنی نیلو را تبخیر نکن(سوگلی شوخی کردم ناراحت نشییا)

تو به فکر این هستی که نیلو ناراحت نشه ولی به فکر من نیستی
البته بهتره بگم انسان ها تصعید میشن نه تبخیر

فاطمه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 07:55

حالا اگه میتونستی 7 نفر رو تبخیر کنی از بین بچه های کلاس کیا رو تبخیر میکردی؟

غیر اون چهار نفر
سپیده
زهره
هدی

AT چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 10:07

اینا رو که میشنوی یاد چی می افتی؟
1_ربات:
2_باقالی:
3_مهندسی پزشکی:
4_eye to eye:
5_لواشک:
6_ ACM
7_زنگ خوردن گوشی وسط کلاس+چشم غره(قره؟)استاد
8_دربه در چقدر سوتیات کمه آخه من چی بنویسم؟؟؟
9_جشن 90IT
10_فاطمه فلاحتی
11_مرضیه
12_مهسا ماه وش
13_بروبچچچچچچ
14_زنها فرشته اند

۱.دل خوشی
۲.عاطی
۳.عشق گمشده
۴.یک اشتباه بزرگ
۵.کلاس زبان
۶.استرس
۷. شیطونی های عاطی
۸.ها ها ها
۹.بهترین ها
۱۰.مهربانی
۱۱.سرندی پیتی و بابا لنگ دراز
۱۲.عمران
۱۳.بی وفایی و کم لطفی و فراموشی

۱۴.اقای مظفری

AT چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 10:08

اگه بخوای از هر کدوم از بچه های کلاس یه انتقاد بکنی یا اینکه بهشون یه نصیحت بکنی چی میگی؟؟

اقای مظفری :من نمی دونم شما از خانم ها چی دیدید ولی لطفا یکم در اظهار نظر راجع به خانم ها لطیف تر برخورد کنید.
اقای ایوبی:سر کلاس یکم اروم تر فکر کنید
نیلوفر:لطفا یکم قدر شناس تر باش و این رک بودنت را کنار بذار .هیچ وقت تو ذوق دیگران نزن و این قدر زود راجع به دیگران قضاوت نکن لطفا دیگه احساس نکن
الهام :لطفا در اظهار نظر راجع به دیگران محتاط تر باش من خیلی شما را دوست داشتم ولی جدیدا یه چیز هایی شنیدم که خیلی ناراحتم کرد اگه انتقادی دارید به خودم بگید نه پشت سرم
مینا:در کنترل احساساتت محتاط تر باش
کلا شاید به روی خودم نیارم ولی خیلی از دست گروه بروبچچچچچ ناراحتام یه مدته

AT چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 10:11

هر کدوم از بچه های زیر چه رنگی اند؟
فاطمه:
الهام:
مهدیه:
الناز:
مرضیه:
مهسا:
عاطفه محسنی:
عاطفه حجازی پور:
مینا:
سیما!:
نیلوفر:
AT:
ناهید:
نرجس:
فکر کنم در این حد بیشتر رنگ بلد نباشی:

ابی
سبز
سفید
زرد
نارنجی
قهوه ای
بنفش
سبز
سبز
سبز
زرد
قرمز
نیلی

فاطمه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 19:12

خب حالا از هرکدوم از بروبچچ ی انتقادی بکن.
(دوست مایی بابا چرا دلخوری؟)

این را باید رو در رو بگم

فاطمه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 19:19

کدوم غذای سلف خوشمزه تره؟

ماهی
جوجه

مهسا چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 19:27

سیما جون دستت درد نکنه !!!!رنگ دیگه ای غیر از قهوه ای نبود به من نسبت بدی!!!!!

عزیزم قهوه ای از نظر من رنگ ارامش بخش چون منو یاده قهوه می اندازه

فاطمه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 20:11

خداییش تبخیر 7 نفر چیزی رو یادت نمیاره؟!!!بابا 7 نفر!چهههههههههه...

اهان از اون لحاظ بلهههههه حتما همین کار را می کردم

فاطمه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 20:13

من ی سوتی بگم؟

آراسته هستم استاد!!!!!

اینو که واقعا راس می گی باید یه حقیقتی را اعتراف کنم من که اراسته نبودم فامیلمون رهرو بوده ولی در دوران جنگ قبل ازدواج پدر بزرگم عوضش کردن فک کنم همون رهرو بم بیشتر می یاد

فاطمه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 20:15

از چه رنگی خیلی خوشت میاد؟!!!(با توجه به چند سوال قبل)

سبز و ابی یا سبزابی اینو که گفته بودم

علیرضا چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 21:35

خانم فلاحتی هرکسی توی شرایط من قرار داشت از اون وسیله نامبرده آب میخورد !!!

کش (Cache) چیست ؟!

کش هاااااااا
واقعا سوالاتون ته کشیده بهتره این سوالا از اقای باولی بپرسین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد